با شنیدن یا دیدن عبارت ادبیات جنایی چه چیزی در ذهنتان نقش میبندد؟ البته این ادبیات جنایی چیز غریبی نیست. همان داستانهای جنایی خودمان است. داستان قاتل و پلیس یا کارآگاههای نابغهای مثل شرلوک عزیز.
ادبیات جنایی داستان بشر است. داستان میل به طغیان و شکستن چارچوبها و البته داستان تحقیق، کشف و مجازات. خلاصه اینکه قصۀ عدالتجویی، عدالتخواهی و یافتن آرامش و امید است.
جانِ کلام هر داستان جنایی دو جمله است: جرمی رخ میدهد. کارآگاه تلاش میکند مجرم را دستگیر کند. حالا چیزی که مهم است این است که بتوانیم داستانی را بر این مدار بسازیم. پس ابزارهای داستاننویسیمان را برمیداریم، سبد دانشمان را از علوم قضایی و انسانی پر میکنیم و مشغول نوشتن میشویم.
آکادمی جنایینویسی خانۀ کوچکی است برای دوستداران داستانهای آغشته به خون، قاتلهای روانرنجور و کارآگاههای از نفس افتاده. اینجا قرار است نوشتن داستانهایی با رگههای مختلفی از جرم و جنایت را بیاموزیم.
من زهرا بیتسیاح هستم. تحصیل در کارشناسی روانشناسی به من کمک کرد علاقهام به روانشناسی جنایی را کشف کنم. حالا هم دانشجوی کارشناسی زبان و ادبیات انگلیسیام تا بتوانم بهتر و بیشتر از زیروبم ادبیات سر در بیاورم.
کتابهای منتشر شدۀ من:
اگر میخواهید با جنایینویسهای دیگری در ارتباط باشید و در جلسات آنلاین حاضر شوید عضویت در باشگاه جناییپژوهان را از دست ندهید:
گروه تلگرامی باشگاه جناییپژوهان
رسانههای دیگر ما: