روز سوم از ۳۰ روز ۳۰ داستان؛ لذت ناکام
در تاریک روشن کوچه راه میرود. به نجوای آهنگی که در گوشهایش در جریان است گاهی سری میجنباند. میایستد. سرمای شبانه لرز میاندازد به تنش. دستهایش را به بازوان میکشد و به سمت چراغهای سر کوچه پیش میرود. پای راستش
آخرین دیدگاهها