تمرین نویسندگی؛ حالوهوای نوشته
هر کلمهای بار و معنایی دارد که جمله به جمله و موقعیت به موقعیت میتواند احساس یا برداشت متفاوتی ایجاد کند. پس توصیفِ خالی یا حتی اقرار مستقیم کاراکتر یا راوی نمیتواند به تنهایی حالوهوای متن را بسازد. این حالت
هر کلمهای بار و معنایی دارد که جمله به جمله و موقعیت به موقعیت میتواند احساس یا برداشت متفاوتی ایجاد کند. پس توصیفِ خالی یا حتی اقرار مستقیم کاراکتر یا راوی نمیتواند به تنهایی حالوهوای متن را بسازد. این حالت
اولبار اصطلاح تجربینویسی را در مستر کلاس داستانکوتاه جویس کرل اوتس شنیدم. تا آنجایی که دستگیرم شد تجربینویسی یعنی کاملاً براساس تجربهمان بنویسیم و معطل چارچوب و قوانین و قواعد نباشیم. در یکی از قسمتها مثالی زد از آهنگسازی که
گاهی پیدا کردن ایدهای که تخیلمان را قلقلک بدهد سخت میشود. ممکن است احساس کنیم ایدههایمان پتانسیل خاصی ندارند و به جایی نخواهند رسید. اما کافی است ایدهای را دست بگیریم و درموردش چند سؤال مطرح کنیم و بعد تلاش
احتمالاً با مونولوگ آشنایی دارید. مدلی از کلام که فرد بدون توجه به مخاطب حرف میزند. انگار که مخاطب مشخصی ندارد یا خود مخاطب خود است. در این تمرین قصد نداریم درمورد مونولوگ حرف بزنیم. منظورم از این گفتوگوی یکطرفه
دیالوگ یکی از عناصر مهم داستان است. برخی آن را جدی نمیگیرند و برخی هم از زیر بارش شانه خالی میکنند. شاید احساس کنید دیالوگهایتان بیمزه و خشکند، همهشان شبیه هماند و هیچ تمایزی میان دیالوگ کاراکترهایتان نیست. این فکر
آخرین دیدگاهها