به خودت اجازۀ شکست خوردن بده
بلند میشوم راه میروم میافتم و در این فاصله مدام میرقصم. «دنیل هیلِل» اول بار متن بالا را در کتاب «پرنده به پرندۀ» «آن لاموت» خواندم. همان وقت نوشتمش روی یک برگۀ کوچک و چسباندمش بالای سر تقویمام. حالا هروقت […]
بلند میشوم راه میروم میافتم و در این فاصله مدام میرقصم. «دنیل هیلِل» اول بار متن بالا را در کتاب «پرنده به پرندۀ» «آن لاموت» خواندم. همان وقت نوشتمش روی یک برگۀ کوچک و چسباندمش بالای سر تقویمام. حالا هروقت […]
قرار نبود توی تاریکی بنشینم اینجا تا چیزی بنویسم. این ساعت باید هفت پادشاه را خواب میدیدم. اما دلم نمیخواست بخوابم. دوست داشتم بنشینم اینجا و چیزی بنویسم. حتی باوجود اینکه چیزی برای نوشتن نداشتم. اما کسی چه میداند؟ اصلاً […]
قانون پایستگی کمالگرایی میگوید: کمالگرایی از بین نمیرود؛ بلکه مدام نقاب عوض میکند تا ما خیال کنیم که رفته است. تا همین چند وقت پیش خیال میکردم که کمالگراییام در نوشتن تا حد قابل توجهی کاهش پیدا کرده. اما متوجه […]
خیلی وقت است که میخواهم چیزی در این مورد بنویسم. از ناکامی، نرسیدن، فقدان و سوگ، از جاماندن و از وحشتی که وسواس و کمالگرایی را احضار میکند یا ختم میشود به خشم و پرخاشگری. مدتهاست که چیزهایی را توی […]
کمالگرایی در هرکاری برای خودش مصیبتی است اما در نوشتن، یک مصیبت اساسی است! آدم را کند میکند، دستت به نوشتن نمیرود و سعی میکنی جریان افکارت را کند کنی تا به آرامی قبل از نوشتن تحلیلشان کنی. تا بتوانی […]
فکر کنم یکی از دلایلی که گاهی نوشتن را سخت میکند این باشد که نمیدانیم دقیقاً باید چه بنویسیم. هروقت میخواهم یک متن جدید بنوییم یا داستانی نو ببافم مضطرب میشوم. حالا چهگونه و از کجا متن را شروع کنم؟ […]
میخواهم از نقابی بگویم که همیشه رویمان را می پوشاند. شاید بهتر باشد بگویم سپر یا زره. آن چیزی که خودِ آسیبپذیرمان را پشتش پنهان میکنیم. قیافه میگیریم و وانمود میکنیم که قویتر از چیزی هستیم که بهنظر میرسد. میدانی […]
تا بهحال شده فکری از ذهنت بگذرد که باعث شود وحشت کنی؟ فکری در مورد خودت. مثلا آروزی مردن کسی، یک.قضاوت خصمانه یا چیزی شبیه به آن.یا اینکه در میان بحث و جدل یکهو چیزی از دهانت در برود. مثلا […]
چند روزی است که کتاب روانشناسی عزتنفس نوشتهٔ ناتانیل براندن را مزمزه میکنم. جملات زیر بخشهای موردعلاقه من از ۷ فصل ابتدایی کتاب است: مانعی بر سر سعادت عاشقانه، از این هراس بزرگتر نیست که، کسی خود را شایستۀ عشق […]
در این چند روزی که مشغول خواندن و نوشتن دربارۀ عزتنفس بودم به این نتیجه رسیدم که میشود آن را در سه ضلع یک مثلث خلاصه کرد: 1- باور 2- آگاهی 3- انگیزه باور باور همان قالب ذهنی ماست. همان […]
آخرین نظرهایی که گرفتم