یک باند کوچک

حنایی: الاناست که دیگه برسه. ببری: حواستون خوب جمع باشه. این‌بار نباید بذاریم در بره. پنگول: خیالت تخت. چارچشمی می‌پامش! ببری: مثل دفعۀ پیش؟ پنگول: قول می‌دم پنجولمو غلاف کنم! ببری: قول زیاد دادی. من ازت عمل می‌خوام. حنایی: حواسم […]

من مثبت بینم!

-غذاتو دوست نداری؟ +چرا. -پس چرا نمی‌خوری؟ +اشتها ندارم. -دوباره چی شده؟ وقتی این‌جوری چشماتو می‌بندی و سرتو می‌اندازی پایین، یعنی باز یه گندی زدی! +تقصیر من نبود. -بازم اخراج؟ +تصمیم گرفتم بالاخره کار تئاتر رو شروع کنم. -نمایشنامه‌نویسی؟ +شاید. […]

به چه کسی می‌شود اعتماد کرد؟!

-نرسیدیم؟ +نه. -یکم می‌خوابیدی. خسته نیستی؟ +باید مواظب باشم. -من بیدار می‌مونم تو یکم بخواب. +فکر کردی که کجا بریم؟ -میریم مرکز. +به این فکر کردی که چیکار می‌کنن؟ -چیکار می‌کنن؟ تازه باید افتخار هم بکنن. +که فرار کردیم؟ که […]

بنویس تا حلش کنی

-امروز حسابی خراب کردم. +چرا؟ مگه چی کار کردی؟ -هیچی رو درست نگفتم و مثل یه ابله رفتار کردم. مطمئنم قبولم نمی‌کنن. +سرتو بلند کن ببینم. وا! فوقش قبولت نمی‌کنن دیگه. -من همیشه دارم گند می‌زنم. +دیگه داری گُندش می‌کنی […]

چیزی که باید در زندگی‌مان بیش‌تر شود

امروز در جلسه اول سمپوزیوم توسعه فردی از خنده و خندیدن صحبت شد و اینکه حتی اگر لبخندتان تصنعی باشد باز هم تاثیر خودش را می‌گذارد. همانطور که ذهنمان رفتار و عملکردمان را کنترل می‌کنیم ما نیز می‌توانیم با رفتارهای […]