انواع کتاب‌خوانان

میان جماعت کتاب‌خوان شاهد چند دسته‌ایم:


کتاب‌بازان

کتاب‌خواران

کتاب‌خوانان


در میان کتاب‌خوانان یک عده کتاب بازند؛ مثل ماشین‌بازها. علاقۀ وافری دارند به کتاب خریدن. عرضه و تقاضای این گونه با هم نمی‌خواند. کتاب زیاد می‌خرند و کم می‌خوانند. فی‌الواقع اینان میل شدیدی دارند به ریختن پول در جیب کتاب فروش‌ها و کتاب‌خوان‌های الکترونیکی و تلنبار کردن کتاب در قفسه‌های حقیقی و مجازی.


کتاب‌خواران اما بی‌وقفه می‌خوانند. این گونه هم عرضه و تقاضایشان با هم نمی‌خواند؛ بیش از آن‌چه ذهن و مغزشان جا داشته باشد می‌خوانند. مثل سیگاری‌هایی که سیگار را با سیگار روشن می‌کنند، این گونه کتاب جدید را زمین نگذاشته کتاب بعدی را شروع می‌کند.


دستۀ آخر هم کتاب‌خوانند. این گونه آن‌قدری که می‌خواند کتاب می‌خرد. معمولاً هم دستشان است که به‌طور میانگین چه‌قدر می‌خوانند و جوری کتاب را می‌خوانند که فرصت کنند در موردش به تفکر و تعقل بپردازند.


شخصاً گاهی می‌شوم کتاب‌باز و میلی مقاومت‌ناپذیر در برابر خرید کتاب باعث می‌شود کیسه را در دخل جناب فروشنده خالی کنم و حتی گاه از کیسۀ خلیفه هم ببخشم. گاهی می‌شوم کتاب‌خوار و یک نفس تا آن‌جا که می‌توانم می‌خوانم و می‌خوانم. به قدری که مفزم خطا بدهد و از پذیرش بیش‌تر خودداری کند.


برخی روزها اینم، برخی روزها آن. اما دار تلاشم که کتاب‌خوان باشم؛ یک کتاب‌خوان معمولی که برنامه می‌ریزد برای خواندنش. که آن‌قدری می‌خواند که جا برای فکر کردن هم بماند. آرام آرام کتاب را مز‌مزه می‌کند و به قدری یک گوشه نمی‌نشیند به خواندن کتاب پشتِ کتاب که زخم بستر بگیرد.


شما از کدام گونه‌اید؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *