آگاتا کریستی نویسندهای نامآشناست که توانسته لقب ملکۀ جنایت را از آن خود کند. اما جدای از ویژگیهای نثری و داستانپردازی، چه چیزی آثارش را از آثار دیگر نویسندگان جدا میکند؟
در این نوشتار گذری کوتاه خواهیم داشت بر یکی از مؤلفههای پرتکرار آثار کریستی یعنی سم!
امضای پنهان ملکۀ جنایت
اما چرا قتل با سم، به امضای مخفی آگاتا کریستی بدل شده؟ براساس پژوهشهای مختلف،حدود ۳۰ الی ۴۰ درصد قتلهای داستانی او بر اثر مسمومیت رخ دادهاند. این آمار نشاندهندۀ تسلط کریستی بر سمشناسی است. دانشی که اتفاقاً در آشوب جنگ جهانی اول و پشت پیشخوان داروخانهٔ یک بیمارستان کوچک به دست آمد.
سم: سلاح نامرئی یک نابغه
آگاتا کریستی سموم را نه به صورت تصادفی، بلکه با دقت یک شیمیدان انتخاب میکرد. محبوبترین گزینههای او به شرح زیرند:
استریکنین (قتل راجر آکروید): سمّی با علائم دردناک و مرگ در عرض ساعتها. انتخابی برای ایجاد ترس در خواننده.
آرسنیک (راز قطار آبی): سلاح کلاسیک قرن ۱۹ که به “پودر وراثت” معروف بود!
دیجیتالیس(خانهٔ کج): داروی قلبی که در دوز بالا کشنده میشد. نمونهای از دانش داروسازی کریستی.
– سیانور (ده بچه زنگی یا و سپس هیچ کس نبود): مرگ فوری و بدون ردپا، مناسب برای فریبهای پیچیده.
آیا میدانستید؟
آرسنیک در دوران ویکتوریا آنقدر برای قتل محبوب بود که به آن سلاح بیوهها میگفتند. اما چرا زنان بیشتر از سم استفاده میکردند؟ سمهایی چون آرسنیک بیبو و رنگ هستند و گزینۀ خوبی برای پنهان کردن در آشپزخانه!
آمار تاریخی نشان میدهد که در انگلستان قرن ۱۹، حدود ۷۰% محکومان به قتل با سم، زن بودهاند!
کریستی با آگاهی از این تاریخچه، از آن برای افزودن لایهای واقعگرایانه به داستانهایش استفاده کرده. برای مثال برای به تصویر کشیدن شخصیتهای زن شرور در داستانهایش (مثل ورونیکا کلِی در پنج خوک کوچک).
جنگ جهانی اول: یک کلاس درس غیرمنتظره
سال ۱۹۱۴، آگاتای جوان به عنوان عضو سازمان VAD (داوطلبان صلیب سرخ) در بیمارستان تورکِی (شهری ساحلی در جنوب غرب انگلستان که زادگاهش بود) مشغول به کار شد. اما خیلی زود فهمید که پرستاری برایش مناسب نیست:
«من از خون بیزار بودم… اما داروخانه جایی بود که میتوانستم مفید باشم.» (اتوبیوگرافی کریستی)
در داروخانهٔ بیمارستان، او:
- فرمولهای شیمیایی را حفظ کرد.
- با سموم کشنده مانند استریکنین و سیانور کار کرد.
- علائم مسمومیتها را از نزدیک مطالعه نمود.
این تجربه، به نوعی آزمایشگاه جنایی شخصی او بدل شد؛ جایی که بعدها صحنههای قتلش را با دقتی باورنکردنی طراحی کرد.
سمشناسی در عمل: دو تحلیل موردی
الف. قتل راجر آکروید (استریکنین)
کریستی از انقباضات عضلانی دردناک ناشی از این سم استفاده کرد تا صحنهای فراموشنشدنی خلق کند.
نکتهٔ هوشمندانه: انتخاب استریکنین، سمی که خود در داروخانه با آن کار کرده بود، باعث شد توصیفاتش حتی پزشکان را هم متقاعد کند.
ب. راز قطار آبی (آرسنیک)
او به تاریخچهٔ سیاه آرسنیک اشاره کرد: سمّی که در قرن ۱۹ برای حذف مزاحمان (مثل همسران!) استفاده میشد.
توصیف علائم گوارشیِ مسمومیت نشاندهندهٔ دانش عمیق او از پزشکی بود.
جنگ، سمشناسی و شخصیتپردازی
تجربهٔ کریستی در VAD نه تنها به دانش علمی، بلکه به خلق شخصیتهای ماندگار هم کمک کرد:
میس مارپل: زنی باهوش و مشاهدهگر است. بازتابی از زنانی که کریستی در بیمارستان دیده بود.
هرکول پوآرو: کارآگاهی که مانند یک شیمیدان به جزئیات توجه میکرد.
جنگ به عنوان استعاره:
هرج و مرج صحنههای قتل در داستانهای او، یادآور آشوب جنگ بود—اما این بار با پایانی منظم و منطقی.
ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است.
درسهایی برای نویسندگان امروز
تحقیق میدانی: کریستی ثابت کرد تجربهٔ مستقیم (حتی در داروخانه) میتواند به غنای داستان بیفزاید.
استفاده از دانش ویژه: دانشی مثل سمشناسی میتواند امضای نویسنده شود.
نکتهٔ الهامبخش: گاهی بهترین ایدهها از غیرمنتظرهترین مکانها میآیند. حتی از بطریهای دارو در یک بیمارستان جنگزده.
کریستی با تبدیل دانش داروخانه به سلاح داستانی، استانداردهای جنایینویسی را تغییر داد. امروزه هم قتلهای او نه به خاطر خشونت، بلکه به دلیل دقت علمیشان تحسین میشوند.
دفعهٔ بعد که یکی از کتابهای کریستی را میخوانید، به علائم مسمومیت و توضیحات علمی دقت کنید. چرا که شما در حال خواندن یک مقالهٔ جنایی هستید که با روایتی استادانه ترکیب شده است!
چند پیشنهاد
لیست پیشنهادی زیر شامل نمونههایی از استفادۀ استادانۀ کریستی از سم است:
۱. قتل راجر آکروید | ترجمۀ خسرو سمیعی | نشر هرمس
۲. راز قطار آبی | ترجمۀ مجتبی عبداللهنژاد | نشر هرمس
۳. ده بچه زنگی (و سپس هیچ کس نماند) | ترجمۀ خسرو سمیعی | نشر هرمس
۴. خانهٔ کج | ترجمۀ چکامه چاوشی | نشر آوای چکامه