کارآگاه پشت میز کارش نشسته بود که صدای زنگ تلفن چرتش را پاره کرد. صدای پشت خط گرفته و خشدار بود و تنها ۳ کلمه بیان کرد: «نمیتونی منو بگیری!»
معما چیست؟
معما نوعی مسئله است که برای پاسخ دادن به آن سرنخهایی را دنبال میکنیم. اما معما در داستان قدری جریانش متفاوت است. میتوان گفت زمانی که در روند داستاننویسی از معما صحبت میکنیم ۲ معنا مدنظرمان است:
۱. پرسشی که هستۀ اصلی داستان را شکل میدهد؛ داستان برمبنای یک پرسش بهظاهر پیچیده شکل میگیرد و برای یافتن پاسخ صحیح باید سرنخها را دنبال کنیم.
۲. شیوهای از روایت؛ روشی که میزان زاویۀ دید مخاطب را تعیین میکند. در این شیوه مخاطب کمتر از کاراکتر اصلی میداند. کاراکتر اصلی ممکن است ما را قال بگذارد و جلو بزند. منِ مخاطب به دنبال او روان میشوم تا بتوانم از ماجرا سر در بیاورم.
هر داستانی معمایی دارد
اگر معما را پرسشی در نظر بگیریم که در تمام طول داستان به دنبال یافتن پاسخ نهایی آن هستیم، میتوانیم بگوییم که هر داستان با یک معما همراه است.
جدای از این نگاه، داستان معمایی یک سبک مستقل است و لزوماً تمام داستانهای معمایی، جنایی نیستند؛ پیرنگ معمایی میتواند با عناصری از ژانرهای دیگر ترکیب شود و محرکی غیر از جنایت را در مرکز خود حمل کند.
داستان معمایی-جنایی
۲ عنصر اصلی یک داستان جنایی جرم و تحقیق پیرامون آن جرم است. داستانی که در دل خود معمای یک جنایت را حمل کند و کارآگاهی در آن داستان در پی رمزگشایی و حل آن معما بربیاید، درواقع یک داستان معمایی-جنایی است.
معمای داستان چگونه روایت میشود؟
یک معما میتواند به ۳ شکل روایت شود:
معمای بسته (Whodunit): در این شیوه از روایت، هویت قاتل یا مجرم نامعلوم است و کارآگاه با بررسی دایرۀ بستهای از مظنونین و دنبال کردن سرنخها تلاش میکند از هویت قاتل پرده بردارد. در این دسته از داستانها پردۀ آخر همان فاش شدن هویت یا دستگیری مجرم است.
معمای باز (Howcatchem): برخلاف شیوۀ روایت بالا، در اینجا ما از هویت مجرم (قاتل) داستان باخبریم اما نمیدانیم که دستگیر میشود یا نه. یا اینکه چگونه دستگیر میشود.
معمای بسته-باز: اگر دو شیوۀ بالا را ترکیب کنیم و در نیمۀ اول داستان هویت مجرم را مخفی نگه داریم و بعد در میانۀ داستان اجازۀ بدهیم مخاطب از هویتش آگاه بشود، معمای ما از بسته به باز تغییر شکل پیدا میکند. البته ممکن است کارآگاه تا پایان داستان نتواند پرده از تمام ماجرا بردارد اما مخاطب یک گام از او پیش میافتد.
چه داستانهایی معمایی نیستند؟
زمانی که از داستان معمایی-جنایی یا جنایی-کارآگاهی حرف میزنیم منظورمان داستانی است که از شیوۀ روایت معماگونه تبعیت میکند. در این دسته از داستانها جرمی در پیشداستان یا پیش از ورود کارآگاه به داستان رخ میدهد و کارآگاه برای حل آن معماست که وارد میدان میشود. معمولاً هم هویت قاتل نامعلوم است.
در شیوۀ روایت معماگونه، مخاطب نسبت به کاراکتر اصلی که معمولاً کارآگاه داستان است، اطلاعات کمتری در اختیار دارد و همانطور که بالاتر اشاره شد، مخاطب بهدنبال کارآگاه روان میشود.
برای روایت داستان معمایی-جنایی میتوان از ۳ شیوۀ دیگر نیز بهره گرفت:
داستانهای پرتعلیق (Suspense stories): معمولاً یک قربانیِ درحال فرار، مرکز این داستانها قرار میگیرد و مخاطب تنها به بخشی از اسرار ماجرا آگاه است. تعلیق و ناآگاهی از نتیجۀ ماجرا هستۀ اصلی این نوع داستان را شکل میدهد.
داستانهای دلهرهآور (Thrillers): معمولاً درمورد کارشناسانی است که قبل از وقوع جنایت از آن جلوگیری میکنند.
داستان کپر (Capers): بیشتر بر ارتکاب جرم تکیه دارد و معمولاً از دید مجرم روایت میشود.
وجه تمایز این ۳ شیوۀ روایت با روایت معمایی در ۳ مورد است:
– زمان رخ دادن حادثه: در روایت معمایی (رازآلود)، حادثۀ محرک در زمان گذشته رخ داده؛ در پیشداستان یا پیش از ورود کارآگاه به پرونده.
– هویت مجرم (فاعل): در روایت معمایی هویت مجرم تا انتها مخفی باقی میماند؛ در شیوههای دیگر معمولاً هویت مجرم از همان ابتدا یا در میانۀ داستان برای مخاطب فاش میشود.
– قهرمان داستان: در روایت معمایی، معمولاً کاراکتر اصلی کارآگاه است اما در شیوههای روایی دیگر، معمولاً داستان از دید مجرم روایت میشود.
داستان معمایی-جنایی دربارۀ چیست؟
یک رمان معمایی-جنایی با جنایتی بیعیبونقص، معمولاً قتل، همراه است و باعث ایجاد ۳ پرسش اساسی میشود:
۱.قاتل کیست؟
۲.قتل چطور صورت گرفته؟ و مهمتر از همه
۳.چرا مجرم دست به چنین کاری زده؟
اولین پرسش بالا اساس داستانی با معمای بسته است. دومین پرسش معمولاً مبنای داستان معمای اتاق دربسته قرار میگیرد و سومین پرسش همانچیزی است که هستۀ اصلی داستانهای دلهرهآور و کپر را شکل میدهد.
یک داستان معمایی-جنایی چه مسیری را طی میکند؟
- جرمی رخ میدهد
- ظاهر جرم بسیار پیچیده است
- کارآگاه سرنخ ها و مظنون ها را پیگیری میکند
- چند حدس اشتباه!
- دستگیری مجرم یا کشف کامل حقیقت
- رفع ابهام
معرفی چند داستان معمایی
امیدوارم با خواندن این مقاله به تصویری از ساختار کلی یک داستان معمایی-جنایی رسیده باشید. در ادامه لیستی کوچک از چند داستان معمایی قرار گرفته. با خواندن یا مرور طرح این داستانها میتوانید به درک بهتری از ساختار روایی و مسیر پیشروی یک پیرنگ معمایی برسید:
ـ اتود در قرمز لاکی / آرتور کانن دویل
ـ قتل بر رود نیل / آگاتا کریستی
ـ تابوتی از هنگکنگ / جیمز هادلی چیس
ـ راهنمای قتل از یک دختر خوب / هالی جکسون
ــ فیل در تاریکی / قاسم هاشمی نژاد
ـ مگره دام میگسترد / ژرژ سیمنون