آخر
چیز هایِ آخر همیشه یک اضطراب خاصی ایجاد میکنند. مرحلۀ آخر، روز آخر، سال آخر، ماه آخر، صفحۀ آخر، هر چیزی که رو به اتمام باشد. به نظرم هر چه بیشتر طول کشیده باشد فشار روانی بیشتری هم ایجاد میکند آن قسمت آخر. بالأخره یک مدتی (چه کوتاه چه بلند) تمام فکر و ذکرت بوده یا لااقل یک گوشهای از ذهنت را اشغال کرده بوده. خواه ناخواه ذهنت درگیرش بوده. حالا که قرار است تمام شود، هم خوشحالی که بالاخره این عذاب روزانه تمام شده، هم ناراحتی از به پایان رسیدنش. بسته به اینکه چه بوده و چه مدت زمانی درگیرش بودهای، میزان این غم و شادی فرق میکند. وقتی که ایام امتحانات تمام میشود، بیشتر خوشحالی تا ناراحت، ولی احتمالاً هنگام پایان یافتن تعطیلات میزان ناراحتی بیشتر از خوشحالی باشد. البته که مثالهای مهمتر و حیاتیتری هم وجود دارد.
ناراحت میشوی چون تبدیل شده بود به دغدغهات، چون به بخشی از زندگیات تبدیل شده بود.
وقتی به چیزی عادت میکنی، رها کردنش سخت میشود، چون ریتم زندگی باز دوباره بهم میریزد.