اگر انتقاد میکنی، زیر سؤال نبر
آداب انتقاد کوچک و بزرگ ندارد. خیلی وقتها برای به کرسی نشاندن حرفمان و یا تذکر دادن دست به تخریب میزنیم. شاید بهنظر برسد که شرمگین کردن دیگران راه خوبی برای بهراه آوردن و تنبیه باشد، اما هیچ وقت بهدرستی جواب نمیدهد.
بریدۀ زیر از کتاب روانشناسی عزتنفس نوشتۀ ناتانیل براندن است:
انتقاد باید صرفاً متوجه رفتار کودک باشد. هرگز از خود کودک انتقاد نکنید. رفتار او را مدّنظر قرار دهید (کتک زدن خواهر یا برادر کوچکتر، بر سر قول و قرار خود نایستادن)، احساس خود را بیان کنید (خشم، نومیدی)، توضیح دهید که میخواهید چه اتفاقی بیفتد. هرگز از منش و شخصیت کودک انتقاد نکنید.
منظور من از اینکه میگویم احساس خود را بیان کنید، عبارتی از این قبیل است:«نومید شدم»، «خشمگین شدم». نگویید:«احساس میکنم تو بدترین کودکی هستی که تاکنون در دنیا زندگی کرده است.« این عبارت بهجای اینکه احساس شما را توضیح دهد. ارزیابی کننده است. دلیلی برای این جمله که »تو بدترین کودکی هستی که تاکنون در دنیا زندگی کرده است.« وجود ندارد.
خدشهدار ساختن عزتنفس کودک کمکی به او نمیکند. این نخستین قاعدهای است که در انتقاد مؤثر باید رعایت کنید. با زیر سؤال بردن ارزش، هوش، فراست، اخلاق، منش، قصد و نیت و روان کودک به هدف مثبتی نمیرسیم. کسی تاکنون با شنیدن این توصیف که آدم بدی است، به آدم خوب تبدیل نشده است. حمله به عزتنفس احتمال تکرار عمل ناخوشایند را افزایش میدهد. «چون من بد هستم، پس بد میکنم.»