داستان معمایی-جنایی چه داستانی است؟
کارآگاه پشت میز کارش نشسته بود که صدای زنگ تلفن چرتش را پاره کرد. صدای پشت خط گرفته و خشدار بود و تنها ۳ کلمه بیان کرد: «نمیتونی منو بگیری!» معما چیست؟ معما نوعی مسئله است که برای پاسخ دادن
کارآگاه پشت میز کارش نشسته بود که صدای زنگ تلفن چرتش را پاره کرد. صدای پشت خط گرفته و خشدار بود و تنها ۳ کلمه بیان کرد: «نمیتونی منو بگیری!» معما چیست؟ معما نوعی مسئله است که برای پاسخ دادن
فرض کنید مشغول خواندن داستانی هستید که در آن اتفاق خاصی رخ نمیدهد، کاراکترها حرفی نمیزنند و چیزی را هم دنبال نمیکنند و تلاش میکنند سر راه هم قرار نگیرند. در واقع هیچ برخورد یا احتمال برخوردی تا پایان داستان
یک هفته مانده به عید بلا بر سر هوشنگ نازل میشود. آن هم چه بلایی! اول اینکه دم عیدی رئیسشان عوض میشود، دوم اینکه باید به دستورات رئیس جدید چشم بگوید و این یعنی ترک عادت تکپری و به گردن
نیک و امی زوج جوانی هستند که هر دو شغلشان نویسندگی است. نیک روزنامهنگار است و امی برای یک مجلۀ روانشناسی آزمون طراحی میکند. بنا به تحولات دنیای نشر، هر دو با فاصلۀ نسبتاً کمی بیکار میشوند. نیک بعد از
آخرین دیدگاهها