نوشتن دیالوگ یک مسئله است و ویرایشش یک مسئلۀ دیگر. کم نکته نمیبینیم در این کتاب و آن مقاله در باب ویژگیهای یک دیالوگ خوب یا اشتباهات رایج در نوشتن گفتوگوی دراماتیک. اما مهمترین نکاتی که در زمان ویرایش یک دیالوگ باید به آن توجه کنیم چیست؟
در ادامه به ۸ نکته اشاره کردهام که میتوانند در مسیر ویرایش دیالوگهای نمایشنامه راهگشا باشند. البته که میتوانیم از این نکات برای ویرایش دیالوگهای داستان هم استفاده کنیم.
۱. دیالوگها را بلند بخوان
در زمان ویرایش دیالوگها، آنها را با صدای بلند بخوان. این کار کمک میکند کلمات و عبارات غیرطبیعی یا ناهمخوان را تشخیص بدهی. اگر چیزی که نوشتهای موقع بیرون آمدن از دهان و به گوش رسیدن روان و طبیعی نیست، باید به فکر تغییر دادنش باشی.
خاصه در نمایشنامه این نکته اهمیت حیاتی پیدا میکند. چرا که باید کلمات، جملات و چینش آنها راحت در دهان بگردند و بازیگر بتواند به راحتی بیانشان کند.
۲. توجه به یکپارچگی کاراکتر و کلامش
مطمئن شو که دیالوگ هر کاراکتر با ویژگیهای شخصیتی، پیشینه و انگیزههایش همخوانی دارد. کلام کاراکترها باید بازتابدهندۀ آن چیزی باشد که هستند. برای مثال:
- یک استاد دانشگاه احتمالاً بیشتر از زبان معیار استفاده میکند.
- یک نوجوان بیشتر از زبان شکسته و اصطلاحات مخفف استفاده میکند.
- یک کاراکتر مضطرب ممکن است به تتهپته بیفتد یا مدام با تردید مکث کند.
در این میان حواست به این باشد که در برخی صحنهها و موقعیتها، خاصه هنگامی که تنش یا درگیری ایجاد میشود، احوالات و کنشهای کاراکتر هم با موقعیت همخوان باشد هم با ویژگیهای شخصیتی خودش.
برای مثال اگر آدمی است که همیشه مضطرب است احتمالاً به محرکهای مختلف واکنش شدیدتری دارد. اگر کاراکتری کلام و رفتاری نشان بدهد که با موقعیت و ویژگیهای شخصیتیاش همخوان نیست باید به فکر تجدیدنظر بیفتیم مگر اینکه دلیلی قانعکننده پشت این قضیه باشد و پیش یا پس از آن برای مخاطب رو شود.
۳. به زیرمتن توجه کن
دیالوگ فقط آنچیزی که کاراکترها میگویند نیست بلکه آنچه نمیگویند نیز هست! زیرمتن شامل مقاصد و انگیزههایی است که پشت کلام هر کاراکتر پنهان شده. زیرمتن به دیالوگ عمق میدهد. به آنچه زیر سطح است توجه کنید:
دستورها، خواستهها، انگیزهها، احساساتی که به زبان آورده نمیشوند، اختلاف نظرها، حفظ ظاهر کردنها، ترسها و… .
البته که لازم نیست تکبهتک سطور دیالوگها زیرمتن عمیقی داشته باشند، اما خوب است حواسمان به زیرمتن و معانی پنهان کلام کاراکترها هم باشد. همین زیرمتن بستری است برای انتقال سرنخهای نامحسوسی که از طریق استباط و برداشتهای کلی یا کنار هم قرار دادن برخی دیالوگها به دست میآید.
۴. تنش و کشمکش
دیالوگهای درگیرکننده اغلب شامل کشمکش یا تنش هستند. مخالفت، سوءتفاهم یا نقطه نظرهای متضادی میان کاراکترها خلق کنید. این کار مخاطب را درگیر روایت میکند.
اگر قرار باشد در تمام طول دیالوگ هیچ سرنخ خاص یا اطلاعات بهدردبخوری ردوبدل شود، دیگر دیالوگ به چه درد میخورد؟! نمیگویم هر جمله باید پرمغز باشد و فاخر، منظور این است که چاق سلامتیها و تکراریجات و موافقت همیشگی و صلحوصفا را از دیالوگهایتان بشویید! چه معنی دارد همیشه و در تمام صحنهها همهچیز با خوبی و خوشی پیش برود؟ پس هیجان چه میشود؟!
۵. زوائد را هرس کن
مهمترین اصل در دیالوگ این است که موجز سخن بگویی. کلمات و عبارات اضافی را حذف کن. دیالوگ باید پیرنگ را پیش ببرد یا درمورد کاراکترها اطلاعاتی بدهد. اگر چنین کاری نمیکند، بهترین کار حذف کردنش است.
کلامهای حاشیهای و رودهدرازیها را کوتاه کن. اگر میشود چیزی را در یک جمله گفت چرا باید ۴ جمله کش پیدا کند؟ البته مگر اینکه غرض خاصی داشته باشی یا جزو ویژگیهای شخصیت است. وگرنه همۀ حرفهای پرت را حذف کن.
۶. از شرح و تفسیر دوری کن
بدترین کار ممکن این است که در دیالوگها شروع کنی به چپاندن شرح و تفسیر در دهان کاراکترها. آن هم شرح و تفسیرهایی که یک صفحه و دو صفحه طول داشته باشد. اگر واقعاً به شرح و تفسیر نیاز است، سعی کن تا حد امکان از شرح طولانی در دیالوگ دوری کنی. در عوض راه خلاقانهای پیدا کن تا از طریق حرکات، واکنشها یا سرنخهای نامحسوس اطلاعات را به مخاطب منتقل کنی. اینکه بخواهی همه چیز را خیلی واضح در کلۀ مخاطب فرو کنی او را فراری میدهد.
اگر هم آن چیزی که باید شرح داده شود بخشی از داستان است، راهی پیدا کن تا قدری کمتر کسلکننده باشد. مثلاً با یک کاراکتر دیگر وارد گفتوگو شده باشد و دیگری گاهی به میان حرفش میپرد.
۷. تنوع را در کلام حفظ کن
تنوع را در ساختار، طول و تُن جملات حفظ کن. برای دوری از یکنواختی در تُن از افعال مختلفی برای شرح کلام استفاده کن؛ برای مثال: گفت، زمزمه کرد، فریاد زد. این کار در نمایشنامه به بازیگر سرنخ میدهد که اجرای بهتری داشته باشد و به خوانندۀ متن یا اگر داستان است، خوانندۀ داستان کمک میکند صحنه و حالات کاراکترها، جو و لحن را بهتر بازسازی کند.
کما اینکه چشمانش از دیدن یک عالم گفت، گفتم، گفت، خسته نمیشود.
۸. به گفتوگوهای واقعی گوش بده
اولین قدم برای نوشتن یک دیالوگ خوب، گوش دادن به حرفهای آدمهای دیگر در دنیای حقیقی است. توجه کن که مردم در زندگی حقیقی چطور حرف میزنند. از ریتم، مکثها و وقفهها الگو بگیر. اینکار کمک میکند دیالوگهایت باورپذیرتر شوند.
حواست باشد که قرار نیست دیالوگهای داستانی و دراماتیک عین حرفهای زندگی واقعی باشد اما لازمهاش درک کردن نحوۀ حرف زدن و واکنش نشان دادن آدمها در زندگی حقیقی است.