تریلر چیست و چه تفاوتی با ژانرهای دیگر دارد؟

آیا تا به حال طوری درگیر یک فیلم شده‌ای که نتوانی از صندلی بلند شوی؟ که ضربان قلبت تند شود و نفست به شماره بیفتد؟

من عاشق تریلرها مخصوصاً از نوع روان‌شناختی‌اش هستم. مثلاً فیلم ریش آبی (Bluebeard 2017) از آن فیلم‌هایی بود که اجازه داد از ذهن پارانوییک و متوهم یک شخص به ماجرا نگاه کنم و در صحنه‌هایی نفس‌گیر خونم منجمد شود.

از طرف دیگر غریبه‌هایی از جهنم (Strangers from Hell 2019) کاری کرد که شاهد دست‌کاری ذهنی و دیوانه شدن تدریجی یک نویسنده باشم. فیلمی که باعث شد به سایه‌ها و صداها مشکوک شوم.

این قدرتِ خاصِ ژانر تریلر است؛ ژانری که با تعلیق، هیجان و تنش، مخاطب را تا آخرین لحظه میخ‌کوب می‌کند. اما تریلر دقیقاً چیست و چه تفاوتی با ژانرهای مشابه مانند جنایی، اکشن یا وحشت دارد؟

تریلر چه هست و چه نیست؟

تریلر اثری است که بر خلق تعلیق و تنش روانی تمرکز دارد. در این ژانر، همیشه چیزی در خطر است: جان یک نفر، یک رازِ هولناک، یا حتی امنیت روانی شخصیت اصلی. مخاطب مدام با این سؤال درگیر است که بعد چه می‌شود؟ 

به قول آلفرد هیچکاک

تریلر مثل یک بمب است که زیر میز کار گذاشته‌اید. تماشاگر می‌داند قرار است منفجر شود، اما نمی‌داند دقیقاً چه زمانی.

اما باور غلطی که دربارۀ تریلر وجود دارد این است که حتماً باید جرم و جنایتی در آن رخ بدهد. درحالی که تریلر می‌تواند بدون هیچ خون‌ریزی و خشونتی یا صحنۀ تعیب‌گریزی، شما را به لبۀ پرتگاه بکشاند. درست مثل فیلم مهمان ناخوانده (The Invitation 2015) که با دیالوگ‌های مرموز و فضاسازی روان‌شناختی، حس ترس را به مخاطب القا می‌کند. 

مرز باریک تعلیق و اکشن: تفاوت تریلر با ژانرهای مشابه

خیلی‌ها تریلر را با «جنایی»، «اکشن» یا «وحشت» اشتباه می‌گیرند. اما هرکدام از این ژانرها تکنیک‌های متفاوتی برای جذب مخاطب دارند: 

تریلر

تمرکز اصلی بر تعلیق و انتظار است. 

ممکن است جرمی اتفاق نیفتد، اما احتمال خطر همیشه وجود دارد. 

مثال: در سکوت بره‌ها (The Silence of the Lambs 1991) جدای از قتل‌هایی که توسط بیل بوفالو اتفاق می‌افتد تمرکز اصلی داستان بر تعقیب و گریز ذهنی بین کلاریس و هانیبال لکتر است. 

جنایی

داستان حول یک جرم (قتل، سرقت، کلاهبرداری) شکل می‌گردد. 

هدف اصلی کشف مجرم توسط کارآگاه یا پلیس است. 

مثال: در ماجراهای شرلوک هولمز تمرکز بر حل معمای جرم‌هاست. 

اکشن

هیجان ناشی از صحنه‌های فیزیکی (تعقیب و گریز، انفجار، تیراندازی) است. 

کم‌تر به پیچیدگی روانی شخصیت‌ها پرداخته می‌شود. 

مثال: مأموریت غیرممکنِ تام کروز و پرش‌های مرگبارش.

وحشت

هدف اصلی ترساندن مخاطب با موجودات فراطبیعی یا خشونت اغراق‌شده. اما در تریلر، ترس بیش‌تر روان‌شناختی است تا فیزیکی. 

مثال: در فیلم  آن (It 2017) ترس از دلقک شیطانی تمام فضای اثر را پوشش می‌دهد. 

انواع تریلر: از توطئه‌های سیاسی تا بازی‌های ذهنی

تریلر بیش از هر چیز توجه به نوع روایت است. زاویه دید و روایت باید به‌گونه انتخاب شوند که از طریف معماگونگی، پیش‌آگهی یا تکنیک‌های روایی دیگر بیش‌ترین میزان از تعلیق و دلهره خلق شود. به دلیل این انعطاف‌پذیری، ژانر تریلر به راحتی با ژانرهای دیگر ترکیب می‌شود. همین موضوع باعث شده زیرژانرهای جذابی از دل آن بیرون بیاید که در ادامه به ۴ نوع آن اشاره شده.

تریلر روان‌شناختی

بازی با ذهن مخاطب از طریق دروغ، توهم یا شخصیت‌های غیرقابل اعتماد

مثال: فیلم ذهن زیبا (A Beautiful Mind 2001) مخاطب را با این پرسش درگیر می‌کند که آیا جان نش واقعاً یک نابغه است یا توهماتش او را احاطه کرده؟ 

تریلر جنایی

ترکیب تعلیق با عناصر کارآگاهی و پلیسی مثل فرار متهم و تعقیب قانونی. 

مثال: در فیلم هفت (Se7en 1995) تمرکز اصلی بر کشف جنایت‌های مرموز بر اساس گناهان کبیره است. 

تریلر سیاسی

دست به افشاگری در مورد فساد و توطئه‌های پشت پرده‌ی قدرت می‌برد. 

مثال: فیلم تمام مردان رئیس‌جمهور (All the President’s Men 1976) که دربارهٔ تقلب انتخاباتی در زمان ریچارد نیکسون است که به رسوایی واترگیت مشهور شد و استعفای نیکسون را از ریاست جمهوری آمریکا در پی داشت.

تریلر علمی-تخیلی

تهدیدهای ناشی از تکنولوژی یا اکتشافات خطرناک

مثال: در فیلم تلقین (Inception 2010) این پرسش مطرح می‌شود که آیا رویا واقعیت دارد؟ 

چگونه یک تریلر جذاب بنویسیم؟

اگر می‌خواهی یک تریلر بنویسی، این عناصر کلیدی را فراموش نکن: 

  1. تعلیق هوشمندانه: اطلاعات را کم‌کم فاش کن تا مخاطب کنجکاو بماند. همیشه نکته‌ای برای سؤال و کشف بیش‌تر باقی بگذار.
  2. شخصیت‌های خاکستری: قهرمان داستان باید ضعف‌هایی داشته باشد تا باورپذیر شود و مخاطب بیش‌تر بتواند با او همذات‌پنداری کند.
  3. پایان‌بندی غافل‌گیرکننده: مخاطب را با یک پیچش (twist) غیرمنتظره شوکه کن. البته که غافل‌گیری با وجود غیرقابل پیش‌بینی بودنش باید با منطق داستان و پیرنگ منطبق باشد.

نظرت چیست؟

شما کدام یک از این تجربه‌ها را داشته‌اید؟ 

  • فیلمی که باعث شده چراغ‌ها را روشن بگذارید؟ 
  • کتابی که نتوانسته‌ید زمین بگذارید تا بفهمید قاتل کیست؟ 
  • پایانی که شما را شوکه کرده است؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *