
یک سالگیِ هزاره
امروز اول تیر است و هزاره نویسیام یکساله میشود. از اول تیر سال گذشته هر روز هزار کلمه نوشتهام. گاهی روان نوشتهام و هزاره را در طرفهالعینی پر کردهام، بیشتر وقتها هم جان کندهام تا هزار کلمه بشود و سهمیه روز تمام شود.
در همین هزارهها کلی ایده شکل گرفت، دنباله ایدههایی گرفته شد، متنهایی شکل گرفت و داستان و شعر گفتم. این هزارهها سنگ صبور من بودند. هر روز غمها و دردهایم را میریختم به جانش. از دل پیچه و سردرد تا ترس از تصمیم گیری. گاهی گریه میکردم گاهی فریاد میکشیدم و دشنام میدادم و او صبورانه همه را در خود جا داده. اگر هزار کلمه نبود نوشتنم دوام نمیآورد. نوشتن هزاره و صبحگاهی و پر کردن حجمهای مشخصشان به من آموخت که اگر صبورانه تقلا کنی بالاخره چیزی پیدا میکنی. یاد گرفتم که حتی اگر ذهنم خشکید و چیزی برای نوشتن نداشتم باز هم ادامه بدهم و به قول خانم کامرون به تلمبه زدن ادامه بدهم تا بالاخره مسیر جریان باز بشود.
هزاره خیلی دنیایم را تغییر داد. هزاره جان ممنونم که هستی و از کسی که تو را ابداع کرده ممنونترم. هرچه بگویم تکرار مکررات است. اما اگر نگویم هم دلم پر میماند. هر وقت حالم خراب بوده یا چیزی رنجم داده من اشک و حرف را به پایت ریختهام و تو پذیرا بودهای. بدون سرزنش کردن، بدون نق و ناله، بدون ماراتن بدبختی، بدون نصیحت. فقط ساکت بودهای و شنیدهای. خیلی خوب است که آدم جایی را داشته باشد تا راز دل بگوید و دلی سبک کند.
اینجا جمله ورزی کردهام، جمله سازی کردهام، شعر گفتهام، روی قافیه و وزن کار کردهام، اینجا رستاخیز کلمه بپا کردهام، داستانک ساختهام از عادی تا غیر عادی. اینجا دیوانه بودم و دیوانگی کردهام. بدون ترس از قضاوت. اینجا به من دل و جرئت میداد و جسارت و اعتماد به نفس. اینجا کلی تمرین جور به جور نوشتن و خلاقیت انجام دادهام.
اینجا گاهی رجز خواندم و هل من مبارز سر دادهام، گاهی هم مثل موش در سوراخ سنبههای کلمات قایم شدهام. اینجا از ناامیدی هایم گفتهام و امید گرفتهام. اینجا سرای امید بوده و خانهای برای از نو زنده شدن. مثل نوشدارو بوده برای من. هر بار که هزار کلمه مینویسم انگاری که هفت خان رستم را گذرانده باشم یا شاخ دیو شکانده باشم، همان قدر احساس قدرت کردهام. کاش همیشه مثل امروز نرم و روان بنویسم و هیچ چیزی مانعم نشود. هیچ چیزی گیر نکند بیخ گلویم و کلمهها از سرانگشتانم جاری شوند. هزار کلمه من را مسیر نوشتن نگاه داشته است.

هزار کلمهها معجزه میکنه، حداقل چیزی که داره اینه که دائم بهت یادآوری میکنه که داری برای چی تلاش میکنی و نمیذاره راه رو گم کنی.
تبریک. موفق باشی.
ممنون از شما.
بله حتی اگه در نهایت بی حوصلگی هم باشی نمی ذاره از مسیر کاملا خارج بشی.