
گر صبر کنی…
مشغول مراحل مقاله نویسی هستم. الان در مرحله دوم به سر میبریم: جویدن!
یکی از تکالیف سمپوزیوم نویسندگی نوشتن مقاله است. در طی این هفته ما منابعمان را جمع آوری کردیم و در ادامه مشغول مطالعه شدیم. مرحله جویدن در اصل مصرف منابع و اطلاعات است.
امروز آخرین فرصت برای جویدن است. تجربه جدید و نابی بود. تا به حال اینقدر سر صبر و حوصله کاری را انجام نداده بودم. مرحله به مرحله و با برنامه ریزی. خوشبختانه به دلیل حجم بالای کارهایی که بر سرم ریخته مجبور شدم به پایبندی.
از فردا امتحان های پایان ترمم شروع می شود و برای افتتاحیه دو امتحان و یک تحویل کار عملی را برای فردا در پیش رو داریم.
در این چند روزی که مشغول جویدن هستم مغزم حسابی سرخوش است! راستش بین خودمان بماند تا به حال نگذاشته بودم بیچاره کمی برای خودش میان داده ها بچرخد و ازش هیچ برون دادی نخواهم. تا دو خط و دو صفحه می خواندم طلب کار بودم که چیزی پس بدهد.
برای دانشگاه تا به حال چندتایی مقاله نوشته بودم. ولی تمام کارم این بود که اطلاعات را مثل تکه های پازل جمع کنم و بعد حتی شده به زور بخیه شان بزنم کنار هم. مقاله هایم تا به حال بیشتر شبیه موجود عجیب الخلقه دکتر فرانکشتاین بوده اند.
اللبته که این مقاله ای که مشغول هستم با مقالات آکادمیک تفاوت دارد. قرار نیست یک مقاله شسته رفته جماعت علمی پسند بنویسیم. ولی خوب به هر حال این مراحل قابل استفاده در زمینه های مختلفی هستند.
حالا اما به یمن رعایت این نکات و مراحل جدید اوضاع مغزم روبه راه تر است. هرچند زیر بار اضطراب امتحانات کمری خم نموده و گیسی سفید کرده، ولی از بابت نوشتن این مقاله و به بار نشستنش دلش روشن است.
گاه رعایت پله به پله دستورالعمل ها نتیجه خیلی بهتری دارد. باید صبر کنیم تا از غوره ها حلوایی دربیاید!