اگر نویسنده هستید و صاحب یک رسانه میتوانید از وبلاگ، صفحه یا کانالتان بهعنوان یک ابزار کتابنویسی استفاده کنید. پستهایی که به مرور منتشر میشوند و سنگبنای یک کتاب را شکل میدهند. و اینگونه است که شما به سادگی کتاب خودتان را بلاگ میکنید.
بلاگ کردن یک کتاب چندان کار پیچیدهای نیست. البته به شرطی که یک نقشۀ راه داشته باشید. در ادامه به ۱۰ گام اصلی اشارهکردهام که میتواند این مسیر را قدری هموارتر کند و ما را در مسیر نگه دارند.
۱) موضوع شما چیست؟
اولین مسئله موضوع است. شما میخواهید درمورد چه چیزی یک کتاب بنویسید. فرقی نمیکند که هدف شما یک داستان است یا متنی غیرداستانی (در این مقاله به کتاب غیرداستانی میپردازیم). در هر حال باید یک موضوع اولیه داشته باشید تا بتوانید مسیرتان را آغاز کنید.
برای انتخاب موضوع خوب است بروید سراغ علایقتان. میخواهید درمورد چه چیزی بیشتر بیاموزید؟
میتوانید از مهارتتان استفاده کنید. الان در چه زمینهای دانشی دارید؟
بهترین گزینه، موضوعی است که مشتاقید درموردش بخوانید و بنویسید و تحقیق کنید. حالا ممکن است دانشی در آن حوزه داشته باشید یا نداشته باشید.
برای اینکه میخ بلاگ کردن کتاب را کوبیده باشید، بهتر است در یک پست کوچک، هر چیزی که درمورد موضوع انتخابیتان میدانید منتشر کنید. این پست قرار نیست کامل یا حتی کاملاً درست باشد. فقط اولین قدم کوچک شما برای بلاگ کردن کتاب است.
۲) تحقیق کردن را شروع کنید
بعد از اینکه موضوعتان مشخص شد، باید دست به سرچ شوید. منتها پیش از آن برگهای بردارید یا صفحهای در word باز کنید و مشغول شوید.
هر چیزی درمورد این موضوع به ذهنتان میرسد بنویسید. فرقی نمیکند کلمۀ کلیدی است، جمله و نقلقول است یا سؤال. پس یک بارش فکری حسابی راه بیندازید.
بعد از آن شروع کنید به جستوجو در اینترنت و کتابخانه. مطالب و کتابهای مرتبط را جمع بزنید و قدری دیدتان را گسترش بدهید.
البته لازم نیست در همین مرحله غرق شوید و سالهای زیادی را وقف تحقیق کنید. برای خودتان یک بازۀ زمانی مشخص کنید. برای مثال سه روز، یک هفته یا ده روز. در این مدت بگردید و بخوانید و نت بردارید و علامت بزنید. بعد از اینکه نوشتن را شروع کردید، همچنان فرصت تحقیق کردن دارید.
پس از آنکه تحقیق کردن باعث شد ایدههایی در سرتان چشمک بزند و یادداشتشان کردید، بروید سراغ گام بعدی.
۳) شناخت مخاطب هدف
اینکه کتاب شما و حرفهای شما به درد چه کسی میخورد مهم است. شناخت مخاطب کمک میکند شما از زبان و سطح اطلاعاتی مناسبی استفاده کنید.
برای شناخت مخاطب هدف، باید یک مخاطب فرضی بسازید. یک کاراکتر که نمایندۀ مخاطبهای شماست. برای این کار میتوانید از سؤالهای زیر کمک بگیرید:
مخاطب من کیست؟
چه سن و سالی دارد؟
سطح دانشش در زمینۀ موضوعی که قصد دارم بنویسیم، چقدر است؟
چه دغدغههایی در این زمینه دارد؟
او ممکن است به دنبال یافتن پاسخ چه سؤالی این کتاب را بخواند؟
۴) مشخص کردن اهداف کتاب
زمانی که مخاطبتان را شناسایی کردید و نیازهایش را تشخیص دادید، عملاً هدف کتابتان هم مشخص میشود.
با اینحال میتوانید به سؤالات زیر پاسخ بدهید:
- این کتاب قرار است چه نیازی از مخاطب رفع کند؟
- مخاطب بعد از خواندن این کتاب چه توانایی یا مهارتی کسب میکند؟
- کتاب قرار است تنها به بررسی یک مسئله بپردازد یا طیف مختلفی از نیازهای مخاطب را پوشش بدهد؟
۵) نوشتن طرح کتاب
نوشتن طرح کتاب کار چندان خاصی نیست! برای اولین قدم یک برگه بردارید و به پرسشهای زیر پاسخ دهید:
- کتاب شما چیست؟
- قرار است به چه مواردی اشاره کنید؟
- چند بخش دارد؟ (لازم نیست مطمئن باشید. با یک عددی شروع کنید.)
- آیا کتاب شامل تمرین میشود؟ اگر بله چه تمرینهایی؟
پاسخ دادن به سؤالات بالا، کمک میکند به یک طرح اولیه درمورد کتابتان برسید. حالا نوبت قدم بعدی است.
۶) طراحی فهرست و زیرعنوانها
من برای نوشتن فهرست به این ترتیب عمل میکنم:
۱) عنوان اصلی که موضوع یا اسم کتاب است را بالای صفحه مینویسم. حالا به تعداد بخشهایی که در نظر داشتم شاخه میکشم. هر شاخه به یک دایره میرسد که همان بخشهای کتاب است.
۲) بعد از رسم شاخهها، اطلاعات پایهای که در ذهنم شکل گرفته را میان این بخشها تقسیم میکنم.
تقریبا همیشه اول کار نمیدانم که کتاب چند بخش خواهد داشت، برای همین معمولاً عدد ۳ یا ۴ را در نظر میگیرم. اصلاً کتابتان میتواند هیچ بخشبندی خاصی نداشته باشد. اما بخشبندی کمک میکند لایههای اطلاعاتی مشابه را از هم جدا کنید.
۳) پس از آن شروع میکنم به دستهبندی و زیرعنوان زدن. این زیرعنوانها میتوانند به شکل کلمات کلیدی، سؤال یا عبارتهای کوتاه باشند.
گاهی متوجه میشوم باید بخش دیگری اضافه کنم یا بخشی را حذف کنم. درمورد جا دادن اطلاعات هم این اتفاق رخ میدهد و گاهی بارها جای موارد مختلف را عوض میکنم.
اینکه در طول زمان و بعد از نوشتن مقداری از کتاب احساس کنید باید تغییری در طرح یا فهرست ایجاد کنید، کاملاً طبیعی است. چون در طول این مسیر همچنان مطالعه و تحقیق میکنید. پس اجازه بدهید الان آن چیزی که در ذهنتان میگذرد را پیاده کنید. چون زمان زیادی برای اصلاح در پیش دارید.
۷) انتخاب شیوۀ روایت و پرداخت
انتخاب شیوۀ روایت به خودتان بستگی دارد. میتوانید خیلی خشک و خالی بروید سراصل موضوع یا اینکه خاطره تعریف کنید. حتی میتوانید داستان ببافید. حالا یا فقط در برخی بخشها یا اینکه نه، تمام کتاب در قالب یک داستان آموزشی باشد.
این دیگر به شما و تواناییهایتان بستگی دارد. ببینید الان چهگونه میتوانید بنویسید. پس به همان شیوه بنویسید. مهمترین کار این است که اجازه بدهید کار شروع شود. اولین جرقهها را دنبال کنید و پیش بروید. بهمرور میتوانید کار را اصلاح کنید یا تغییر دهید. یادتان باشد که قرار است کتاب را به مرور بنویسید، منتشر کنید و اصلاح کنید. پس دست خودتان را باز بگذارید.
۸) انتخاب روش بلاگ کردن
برای بلاگ کردن کتاب ۲ راه پیش رو دارید:
الف) استفاده از مطالب قدیمی
اگر مدتهاست که وبلاگ مینویسید پس آرشیوی از پستهای مختلف دارید. همین آرشیو میتواند پایۀ کار شما را بسازد. پس مطالب مرتبط را جمعآوری و بازنویسی کنید. حالا ببینید که چه شکافهایی میان مطالب وجود دارد؟ این شکافها را با پستهای تازه پر کنید.
ب) بلاگ کردن یک کتاب تازه
اگر پیش از این درمورد موضوع کتابتان چیزی منتشر نکردهاید یا تعداد پستهای مرتبط کم است، باید دست به نگارش تازه بزنید.
شما یک طرح و فهرست ابتدایی دارید. یک گوشۀ کار که ذهنتان را بیشتر به خودش مشغول کرده یا احساس میکنید بیشتر درموردش اطلاعات دارید را بگیرید و شروع کنید به نوشتن.
لزومی ندارد هر پست خیلی پر و پیمان باشد. میتوانید با پستهای کوچک ۳۰۰-۵۰۰ کلمهای هم کار را پیش ببرید. هدف این کار استمرار است. پس کار را در قطعات کوچک ادامه بدهید.
۱۰) رسم جدول زمان بندی
اهمالکاری قاتل هر نویسندهای است. فقط کافی است به خودتان بگویید که در فرصت مناسب نوشتن را شروع میکنم یا انتشار را عقب بیندازید. آن وقت است که معلوم نیست کار کی تمام شود.
برای نظم دادن به مسیر و پیشروی، ما به یک جدول زمانبندی نیاز داریم. اگر میخواهید کتاب را در قالب چند مقالۀ نسبتاً بلند منتشر کنید (اگر تازهکار هستید این کار را پیشنهاد نمیکنم) میتوانید در بازههای یک یا دو هفتهای در تقویمتان علامتی بزنید. اگر میخواهید کار را در قالب پستهای کوچک جلو ببرید میتوانید دو سه بار در هفته متنی متنشر کنید.
پس یک تقویم دیواری، رومیزی یا دیجیتال بردارید و ۳ تاریخ بعدی برای انتشار پست را در آن مشخص کنید. تلاش کنید تحت هر شرایطی به این تاریخها پایبند بمانید. بیشتر از یکی دو روز هم به خودتان ارفاق نکنید. زمانی که این ۳ تاریخ را پشت سر گذاشتید، از نو ۳ تاریخ بعدی را مشخص کنید.
این تعهد کمک میکند حتی اگر حالش را هم نداشتید برنامهتان را تعطیل نکنید. میتوانید به چشم یک منبع انگیزه یا محرک به آن نگاه کنید.
۱۰) انتشار
حالا نوبت قدم نهایی است. یادتان باشد که قرار نیست هیچ بنی بشری بداند که ما درحال بلاگ کردن یک کتابیم. پس هیچ اضطرابی به دلتان راه ندهید. تمام پستهای شما یک نسخۀ اولیه است که بهمرور میتوانید آنها را تکمیل و اصلاح کنید.
پس همین حالا دست به کار شوید.
یک پرسشنامۀ پیشنهادی
این پرسشنامه در مسیر نوشتن کتابهای مختلفی به من کمک کرده. کتابهایی که بعد از بلاگ شدنشان تصمیم گرفتم رهایشان کنم، کتابهایی که منتشر شدند، کتابهایی که برای دیگران نوشتم و کتابی که درحال بلاگ کردنش هستم.
تلاش کردهام پرسشهایی را در این پرسشنامه قرار بدهم که کمک کند درمورد موضوع، هدف، مخاطب و طرح کتاب به یک جمعبندی برسید. با اطلاعات همین پرسشنامه میتوانید متن تبلیغ کتابتان را هم بنویسید.
برای دانلود کردن پرسشنامه روی لینک زیر کلیک کنید: