چگونه صحنههای زائد را در داستان شناسایی کنیم؟
معیار خوبِ «که چه؟»
وقتی صحنهای را خواندید، از خود بپرسید: خب، که چه؟ آیا این صحنه لازم است؟ بعد صحنههای قبل و بعد از آن را بخوانید و دوباره از خود بپرسید واقعاً این صحنه اهمیتی دارد؟ آیا برای اتفاقی که در اینجا رخ داده به صحنهای مستقل احتیاج است؟ و آیا اطلاعات این صحنه را نمیشود در یکی از صحنههای قبل و بعد از آن آورد؟
درواقع، شما میتوانید از معلومات خواننده دربارۀ پیرنگهای داستانهای دیگر به نفع خود استفاده کنید، زیرا میتوانید بفهمید توقعات او چیست؟
بریده بالا از کتاب «صحنه پردازی در رمان» نوشتۀ «ریموند آبستفلد» با ترجمۀ «عبدالله کریمزاده» نقل شده است. ما این سنگ محک «خب که چه؟» را برای محک زدن دیالوگها هم میتوانیم استفاده کنیم.
این «خب که چه؟» کمک میکند بفهمیم خواننده چه انتظاری از داستان و صحنههای بعدی پیدا میکند؟ آیا به این نتیجه میرسد یا توقع پیدا میکند که فلان حادثه رخ بدهد یا وقایع بهمان جور پیش بروند. خب حالا میدانی که چطور باید خوانندهات را غافلگیر کنی.