دیالوگهای پرتنش باعث میشوند مکالمهای که میان کاراکترها جریان دارد جذاب و گیرا شود. اگر تمامی برخوردهای کلامی کاراکترها واضح، سطحی و در کمال صلح و صمیمیت پیش برود، دیالوگ به عنوان عنصری که وظیفهاش پیش بردن جریان داستان است، در وظیفهاش شکست میخورد.
فرقی نمیکند دیالوگ شما بحث و گفتوگویی است میان دو همکار، عاشق و معشوق یا قهرمان و شرور. در این حالت مقداری هیجان پیشبینیناپذیر به صحنه و داستان افزوده میشود.
در ادامه با ۵ روش برای افزودن تنش به دیالوگهایتان آشنا خواهید شد.
۱. برخوردهای کلامی را کوتاه و موجز نگاه دارد
گاهی ممکن است جدال کلامی میان دو کاراکتر به درازا بکشد، با اینحال سعی کن جملات را کوتاه و کنایی نگه داری. کوتاه بودن جملات ۲ فایدۀ اساسی دارد:
اول اینکه به دلیل کوتاه و فشرده شدن، ریتم و سرعت پیشروی را بالا میبرد و این کمک میکند حالتی از تنش در دیالوگ ایجاد شود و احساسی از اضطراب به خواننده منتقل شود.
دوم اینکه به دلیل کوتاه بودن، فرصت شرح و تفسیر از دست میرود و کاراکترها مجبورند با پرتاب تکهپارههایی از اطلاعات گفتوگو کنند. این مسئله هم حالتی از تشویش و تنشِ تعلیقدار ایجاد میکند.
۲. از تضاد استفاده کن
تنش احتمال وقوع درگیری یا آشکار شدن یک درگیری نهان است. از طرف دیگر درگیری زمانی ایجاد میشود که ۲ یا چند کاراکتر سر راه هم قرار بگیرند. به عبارت دیگر اهدافشان با هم در تضاد باشد. حالا یا هر دو بر سر یک هدف رقابت میکنند یا به هر نحوی، رسیدن یکی به هدف باعث میشود دیگری نتواند به آنچه خواستارش است برسد.
ایجاد تضاد بین اهداف، خواستهها، نظرها و حتی عواطف و احوالات کاراکترها میتواند احتمال ایجاد درگیری را افزایش بدهد و جو میان آنها را متشنج کند. پس دست به کار شو و کاراکترها را در جبهههایی مقابل هم بنشان.
۳. از کنشهای غیرکلامی بهره ببر
کلام زمانی که با حرکت همراه شود میتواند تأثیرگذاری بیشتری داشته باشد. خدت مقایسه کن:
مثال۱:
ــ حالت تهوع دارم.
+ همهش تقصیر خودته.
ــ بهتره خفه شی.
مثال۲:
فرید دست روی پیشانی تبآلودش نهاد و زمزمه کرد: حالت تهوع دارم.
سهیل دستهایش را روی میز کوفت و فریاد زد: همهش تقسیر خودته.
فرید درحالی که دستههای مبل را چسبیده بود تا بتواند سرپا شود نالید: بهتره خفه شی.
زمانی که حرکات کاراکترها و حالت بدنشان همراه کلامشان برای مخاطب تصویر شود، مخاطب هم میتواند ارتباط عاطفی بیشتری با متن و کاراکترها برقرار کند، هم میتواند تصویر شفافتری از آنچه در حال رخ دادن است به دست آورد.
اینکه کاراکتر ناگهان به عقب برگردد، مچ دست کاراکتر دیگر را بیهوا سفت بچسبد یا تن صدایش را تغییر بدهد، حالوهوای حاکم بر صحنه تغییر میکند.
۴. استفاده از وقفه را فراموش نکن
وقفه به شکلهای مختلفی میتواند باعث خلق تنش یا تشدید آن شود. پیش از هر چیز باید به یک تعریف مشترک از وقفه برسیم: منظور از وقفه در اینجا ایجاد وقفه در جریان مکالمه است؛ پس هر چیزی که این جریان را قطع کند یک وقفه محسوب میشود و بنا به موقعیت میتواند باعث خلق تنش در صحنه و دیالوگ شود.
وقفه شکلهای مختلفی دارد:
سکوت: در این حالت کاراکتر پاسخی به کاراکتر مقابلش نمیدهد.
یک باره ساکت شدن: کاراکتر مشغول صحبت است که ناگهان خاموش میشود و دیگر کلامی به زبان نمیآورد.
همزمان حرف زدن: کاراکتری دیگر میان حرفش میپرد یا هر دو همزمان سر هم فریاد میکشند!
کنش جسمی: در این حالت کاراکتر به جای اینکه زبان باز کند، یک کنش غیرکلامی ارائه میکند. برای مثال بلند میشود و میرود، لبخند میزند، چیزی را پرتاب میکند، میشکند و از این کارها!
وقفه در فکر: کاراکتر مشغول یک مکالمۀ ذهنی یا بررسی چیزی در عالم خودش است که ناگهان شوکی از بیرون او را از این فکرها بیرون میکشد. در واقع وقفهای در جریان گفتوگوهای ذهنیاش ایجاد میشود.
۵ . لحن میتواند همه چیز را تغییر بدهد
هر کلامی لحنی دارد. حالتی که حامل عواطف یا منظوری خاص از طرف گوینده است. کلام میتواند حالتی از خشم، غم، ترس، شوخوشنگی، کنایی، شگفتی، تهدید یا هر هیجان دیگری باشد. شاید جمله سؤالی است یا حتی بدون هیچ احساسی خاص است در صورتی که در آن صحنهای لازم است هیجانی از خودش بروز دهد.
این حالتِ حاکم بر جمله را میتوان از طریق کدهای گفتاری (فریاد زد، زمزمه کرد، نالید) و ساختار جمله و صفات و قیدهایی که در جمله به کار میرود منتقل کرد.
در نهایت اینکه...
از آنجایی که تنش یعنی احتمال ایجاد یا تشدید درگیری، هر کاری که بتواند چنین حالتی ایجاد کند، باعث شود حالتی از اضطراب و در خطر بودن به مخاطب منتقل شود، چیزی در پردهای از ابهام نگاه داشته شود یا کاراکتری را برآشوباند میتواند به صحنه و دیالوگ شما تنش اضافه کند.
البته واضح و مبرهن است که این تکنیکها به تنهایی تنشی مصنوعی خلق میکنند و حتی شاید در صحنهای عاجز شوند از خلق تنش. استفادۀ بیرویه هم میتواند تأثیرشان را از بین ببرد.
نکتۀ مهم این است که از هر تکنیک بنا به نیاز صحنه استفاده کنید. شاید در یک صحنه به ترکیبی از روشها نیاز داشته باشید و در صحنهای دیگر یکی دو مورد کفاف بدهد. پس حواستان به نیاز صحنه و داستان باشد.