
پیدایش کارآگاه خصوصی در ادبیات
کارآگاه خصوصی کارآگاهی است که از این راه درآمد کسب میکند. کسی شبیه به پوآرو و شرلوک هلمز. آنها کارآگاه پلیس یا ارگان دیگری نبودند. بلکه مستقل کار میکردند. داستان هم معمولا از جایی شروع میشود که یک مشتری تازه! سروکلهاش پیدا میشود و درخواست کمک میکند.
میگویند انتشار کتاب «مارتین هویت» نوشتۀ آرتور موربیون نویسندۀ انگلیسی در سال 1894، احتمالاً اولین رمان مدرن کارآگاهی بوده. در سال 1920 آلکاپون و موب، نویسندههای آمریکایی، ترس، آزار و اذیت کنجکاوی برانگیز دار و دستۀ جنایتکارهای آمریکایی را به داستانهای کارآگاهی اضافه کردند. «در اغلب این کتابها حتی رمز و رازی واقعی وجود نداشت. کتابها بهسادگی برمحور آن چیزهایی میگشت که رفتار خشونتآمیز و کشتوکشتار را به نمایش میگذاشت و با جزئیات صریح و بیپردهای به شرح آن میپرداخت.
در سال 1930 نوع داستانهای کارآگاه خصوصی مورد توجه بسیار نویسندههای آمریکایی قرار گرفت و خوانندههای زادی پیدا کرد. داستانهای کارآگاه خصوصی که از خشونت و زورگیری و آدمکشی سرشار بود، مد روز شده بود و کتابهای نویسندههایی چون داشیل همت، جوناتان لاتیمر، ارل استانلی گاردنر و دیگران سرار آمریکا را درنوردید و مثل میکروبی واگیردار خوانندههای بسیاری را به خواندن این داستانها مبتلا کرد. شیوۀ داستان کارآگاهی، جنایی و پلیسی که خصوصیت خشک و بیاحساس داشت و با این خصوصیت هم تبلیغ و معرفی میشد، داستانهای کوتاه و رمانهایی که کمتر شبیه داستانهای کارآگاهی پیش از خود بود و بیشتر با گانگسترها و شارلاتانها و مرکلاهبردارها و زورگیرها و وکیلهای قالتاق و هفتخط و زنها و مردهای بیماری که از کشت و کشتار لذت میبردند و با خونسردی مرتکب جرم و جنایتهای هولناکی میشدند. این داستانها اغلب لحنی بیاحساس و بیروح داشت و بعضی وقتها با زبان ظریف و چشمانداز سرد نو قهرمانهای کارآگاهی نقل میشد. درواقع پدیدههای داستانهای کارآگاهی آمریکایی بود.
در اواخر سال 1930، ریموند چندلر کیفیت کارآگاه خصوصی خود، فیلیپ مارلوو را باب روز کرد و صدای صمیمانهتر و خودمانهتری به او داد. داستانهایش شیوۀ گزارش قاطعتر و کیفیت عملیتری از داستانهای عمل (اکشن) قارهای همت پیدا کرد. داستانهایش پیرنگی قوی داشت و در عینحال، گفتوگوی آهنگین غنی و روایت موسیقیایی مرموزی آنها را از داستان دیگر نوینسدهها متمایز میکرد و صحنههای داستانهایش، کوچه پسکوچههای تاریک و پرت، و شخصیتهایش جانیهای بیرحم و سنگدل و موضوع داستانها دربارۀ زنهای ثروتمند و مردهای قوی هیکل بود.»
منبع: داستانهای پلیسی جمال میرصادقی