پاییز از راه میرسد
پاییز از راه میرسد با پیشکشیهایش.
سرمایی که لباسهای گرم خفته در چمدانهای ته انبار و کمد را فرا میخواند
و تو را وامیدارد که پناه ببری به آغوش گرم بخاری.
میوههایی به رنگ برگهای پاییززده و لباسهایی گرم که با در آغوش کشیدنت جبران میکنند گرمای آغوشهای گمشده در زمان را.
خشخش برگهای ریخته شده بر کف سنگفرشهای خیابان.
شروع بارانهایی که نرمنرمک میبارند
سوز سرمای اول صبح.
به جان نشستن بخار چای.
شوقی کودکانه برای یک کاسه آش
و زندگی همینقدر زیباست
و زندگی همینقدر ساده است
در پاییز زندگی جاری است
زهرا بیت سیاح
0