
همنوایی و نادیده گرفتن خود
همنوایی و نادیده گرفتن خود
همنوایی بهخودیِ خود چیز بدی نیست. خیلی جاها برای حفظ انسجام نیاز است که همنوایی کنیم.
اما مشکل از این جا شروع میشود که ما خودمان را نادیده بگیریم. که هربار صدای توی سرمان را خفه کنیم و حرفی نزنیم. که نظر و فکر دیگران را به فکر و نظر خود ترجیح بدهیم.
گاهی نافرمانی از جمع ناهمنوایی تلقی میشود. ممکن است خیال کنند ما قصد و غرضی داریم از این کار.
خیلی وقتها در گیر و دار همنوایی کردن خودمان را از یاد میبریم.
همنوایی کردن زیاد یعنی اینکه هرچه گفتند توجیحش کنیم و خودمان را گول بزنیم.
همنوایی زیاد یعنی عضو حزب باد بودن!
که الان هرچه گفتند من هم تصدیق و تایید میکنم. اگر هم چیزی ضدش گفتند باز هم تصدیق میکنم.
حالا در جمع شما، با نظر همۀ شما موافقم و در جمعی دیگر که شاید حتی مخالف شما هستند باز هم نظر مخالفی بروز ندهم. خودم را گول بزنم و شروع کنم به آوردن دلیل و برهان که درست است. راست میگویند.
می ترسی نظری بدهی و بعد همه طردت کنند. مسخره بشوی. تحقیر بشوی. بگویند «دهانت را ببند.»، «لطف کن و خفه شو.»، «اگر حرف نزنی نمیگویند لال است!».
همنوایی یعنی اینکه عقلم را خاموش کنم و افسار را بدهم دست جمع. که مسئولیت را از خودم ساقط کنم و امکان این که آخرسر بگویم من چاره ای نداشتم و نظر همه جمع همین بود، برایمان باقی بماند.
همنوایی یعنی هماهنگ بودن و حل شدن در جمع. یعنی خاموش کردن خود، صدای خود و نظر خود.
نمیگویم راهحل در ناهمنوایی کردن است. هرنافرمانی نباید مخالفت تمام عیار تلقی بشود. قرار نیست همیشه ساز مخالف بزنیم و از روی غرض و مرض فقط نه بیاوریم و بخواهیم به ریش باقی افراد بخندیم.
قرار نیست چوب لای چرخ جمع و نظرشان بگذاریم.
قرار است کمی شهامت داشته باشیم و مستقلانه نظرمان را اعلام کنیم. و مسئولیتش را هم به گردن بگیریم.
اگر نظر حقیقی ما با جمع همراه است همراهی کردن هیچ مشکلی ندارد، مشکل آنجاست که خودمان ار نادیده بگیریم و به فکر و نظر دیگران بیش از خودمان و بیش از آنچه باید وزن بدهیم.
گاهی اثر هالهای یا تنبلی اجتماعی یا سایر خطاهای شناختی کار را برای همنوایی کردن راحتتر میکند و احتمال افتادن ما توی تله را بالا میبرد.
شاید درادامه مطلب زیر به شما کمک کند:
خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو | مروری بر تعریف همنوا، ناهمنوا و مستقل