تمرین نوشتن

هر عکسی یک قصه دارد | یک تمرین نوشتاری برای افزایش خلاقیت
هر عکسی یک قصهای در دل خودش دارد. پنجرهای که چیزی پشتش قایم شده، درختهایی که شاید کنارشان یک یا چندتا جسد چال شده، و گربههایی که ممکن است شاهد یک قتل پنهانی باشد!
برای انجام این تمرین شکافی است توی گالری تلفن همراهتان یک چرخی بزنید و هرکدام که به دلتان نشست را انتخاب کنید. یا اینکه اسم یک جانوری را توی اینترنت سرچ کنید (نوشتن برای جانورها معمولاً بهتر جواب میدهد!)
این پایین برایتان چند دانه عکس میگذارم. شاید خلاقیتتان را تحریک کرد. سعی کنید برای هر تصویر دستکم یک صفحه بنویسید. اگر چیزی به ذهنتان نرسید از بهدردنخور بودن این تمرین بنویسید. مهم این است که یک چیزی بنویسید و دست و قلمتان را گرم نگه دارید.
تصویر اول:

تصویر دوم:

تصویر سوم:

تصویر چهارم:

تصویر پنجم:

(عکس اول)
یادم میآید یکی از خوابهای کودکیام که مدام تکرار میشد این بود:
از مدرسه برمیگشتم. ناگهان شب میشد. شهر ساکت میشد. شهر مرده و خلوت. همه جا تاریک. درب مغازهها به سرعت بسته میشد. هرکس در حال دویدن به سمت خانهاش بود. و من در میان غربت و تنهایی شهر دچار ترس میشدم. ترس از تنهایی. گویی در یک آن با غربت شهر یکی میشدم.
چه زیبا…
ممنون از اینکه اینجا نوشتید:)