نامه قالب بینظیری است
چند روزی است که در قالب نامه یک داستان تازه را سر و شکل میدهم. قصد ندارم داستانی بنویسم که تمامش در قالب نامه است. بلکه بخشهایی از آن به شکل نامههایی خواهد بود که قرار نیست ارسال بشوند.
طرح مشخصی برای این داستان تازه نداشتم. جز چند صحنهپردازی کوچک و یک مصاحبه. حالا هم این نامهها. و در همین آزادنویسیهاست که داستان مسیر خودش را پیدا میکند. لااقل من که این شیوه را بیشتر میپسندم.
خلاصه که اگر هوس نوشتن داستان کردهاید و ایدۀ خاصی ندارید، یا به دنبال قدری تنوع هستید، پیشنهاد میکنم نوشتن نامه برای یک شخص خیالی را شروع کنید.
این شخص خیالی میتواند آشنا باشد یا غریبه. حتی میتواند یک شخص حقیقی باشد. میتوانید عواطف و افکارتان را دستمایۀ نوشتن کنید. فقط به قدری تعدیل و تبدیل نیازمنیدم. حتی میتوانید رک و راست هرچه دل تنگتان میخواهد بنویسید.
من برای هر نامه چیزی حدود 5 الی 10 دقیقه زمان میگذارم. روز 10 دقیقه زمان ناچیزی است. اما همین باعث میشود که هر روز، شده برای 5 دقیقه به داستانم فکر کنم و اجازه ندهم توسط روزمرگیها بلعیده شود. تازه کار را هم آسان میکند. قرار نیست یک داستان کامل بنویسید. فقط روزی یک صفحه است.
در ادامه میتوانی چند نامهای که نوشتهام را بخوانی:




