من لایق چه هستم؟
میگوید وقتی برای خودت احترام قائل باشی و به خودت احترام بگذاری، ناخواسته طوری رفتار میکنی و پیامی برای طرف مقابل میفرستی که باعث میشود او هم محترمانه با تو برخورد کند. این احترامی که کسب میکنی باعث میشود که تو هم به خودت احترام بگذاری.
البته فقط بحث احترام گذاشتن نیست بحث این است که تو خودت را لایق احترام و ارزش بدانی. اینکه معتقد باشی حق داری که از محبت و توجه اطرافیان، و حتی خودت نسبت به خودت، بهرهمند بشوی. اگر به این باور رسیده باشی که لایق ارزش و احترام نیستی طبیعی است که رفتارت بهگونهای شکل بگیرد که این پیام را به دیگران القا کند و در نتیجه رفتارشان واکنشی باشد در راستای تقویت آن احساس درونیات.
ما خیلی وقتها همه چیز را میاندازیم گردن محیط. ناله میکنیم که کسی مراعات حال ما را نمیکند یا به ما اهمیتی نمیدهد. شاکی هستیم که کسی جدیمان نمیگیرد و خبری از حمایت اطرافیان نیست. انگشت اتهاممان دور و بریها را نشانه میرود که مدام روانمان را لگدکوب میکنند.
اما چقدر به نقش خودمان فکر میکنیم؟
به طرز برخوردمان با خودمان و پیامی که با رفتارمان به دیگران مخابره میکنیم.
هر شخص با توجه به نشانهها و علائم محیطی است که واکنش نشان میدهد. علائم را ادراک میکند، در الگوی ذهنی اش میگذارد و به یک نتیجه میرسد و براساس همان واکنش نشان میدهد. درست مثل اینکه یک دستگاه تابع باشد!
ما درمورد خودمان هم همینطور فکر میکنیم. شواهد درونی و بیرونی را میگذاریم توی آن فرمول و نتیجه را میگیریم.
پس طبیعی است زمانی که احساس کنیم لیاقت یک جایگاه یا موقعیت را نداریم خودمان را از آن دور کنیم. رفتارهایمان با تردیدهای بیشتری همراه بشود و کاری کنیم که دیگران هم به همان نتیجه برسند.
درست است که همیشه همهٔ آدمها مثل هم فکر و رفتار نمیکنند اما معمولا یک الگوی غالب وجود دارد.
پس رفتار ما و بازخوردی که میگیریم همدیگر را تقویت میکنند. درست مثل شرطی شدن عامل. رفتاری سر میزند، تقویت کننده ارائه میشود و رفتار از نو تکرار میشود.حالا متغیرِ باور را هم که اضافه کنیم این معادلهٔ برگشتپذیر محکمتر میشود. به مرور باورت میشود که نصیبت همین موقعیتی است که در آن گرفتاری. پس رفتار ادامه پیدا میکند و همچنان همان واکنشهای محیطی قبلی را دریافت میکنی.
خیلی وقتها نیاز است قبل از هرچیز از خودمان بپرسیم که چه توقعی از رفتار دیگرن داریم؟ انتظار داریم که چگونه با ما رفتار کنند؟ بعد ببینیم که آیا خودمان آن رفتار را با خودمان داریم؟ آیا پیش از هرچیز خودمان را لایق دریافت آنچه انتظارش را داریم میدانیم؟