
معرفی کتاب: «صد سال تنهایی»
روایت صد سال از تاریخ یک خانواده.
صد سال رنج و صد سال تنهایی.
بچه هایی که در این خانواده متولد می شوند نام پدران و پدربزرگان خود را میگیرند.
و بعد انگاری که تاریخ جد خود را باز میآفرینند.
روایت شش نسل از یک خانواده.
از تولد اولین آئورلیانو بوئندیا و اولین خوزه آرکادیو تا سرانجام نافرجام آخرین آئورلیانو بوئندیا.
حتی دخترانی که در این تبارند انگاری از عمه بزرگ خود خصایص را به ارث میبرند.
در این تبار فقط خصایص به ارث نمی رسد.
سرنوشت تیره و آغشته به خون هم گویی جایی در روح آن ها لانه میکند.
کتاب روایت جالب و جذابی دارد که خواننده را به خودش جذب میکند.
کتاب پر است از آئورلیانوهایی که انگار نفرین شده اند به ناکامی و زجر کشیدن و خوزه آرکادیو هایی که نفرین شده اند به کله خرابی!
در طول داستان به خاطر تکرار شدن نام ها بر فرزندان نسل های بعدی، گاه دنبال کردن کاراکتر ها سخت میشود و با هم اشتباه گرفته میشوند که تا پایان کتاب همچنان ادامه دارد و به نظرم همین موضوع کتاب را جذاب تر کرده و تکرار شدن تاریخ و وقایع را به شکلی دیگر، به خوبی نمایش میدهد.
این کتاب به سبک رئالیسم جادویی است و پر است از اتفاقاتی عجیب و دور از ذهن که گاه فضای داستان را اسرار آمیز و مه آلود می کنند.
خواندن این کتاب را به دوستداران رئالیسم جادویی، داستان های آمریکای جنوبی و کتاب هایی که برنده جایزه نوبل شده اند، پیشنهاد می کنم.
مشخصات کتاب
نشر: کتابسرای تندیس:1394
نویسنده: گابریل گارسیا مارکز
ترجمه: کاوه میر عباسی
صفحات: 456 صفحه
من این کتابو خیلی وقت پیش خوندم
کتاب فوق العاده ایه
یادمه مشکلم با اسامی بود
یه جورایی تلفظ اسماشون آدمو کلافه میکرد
ولی داستان خیلی قوی بود
سرگذشت یک قرن یه قوم و قبیله
آخرش رسید به اسم رمان یعنی صد سال تنهایی
واقعیت دلم گرفت آخرش
راستی خوشحال میشم به وبلاگم سر بزنید
دوباره بعد سالها شروع کردم خاطراتمو می نویسم
بله اسامی یه مقدار اذیت می کنه.
چه خوب که دوباره می نویسید. حتماً به وبلاگتون سر میزنم 🙂