
مسیر موفقیت
دو سه روزی است که مشغول خواندن کتاب «تختخوابت را مرتب کن» هستم . این کتاب نوشته دریاسالار ویلیام اچ.مکریون است و شامل تجربیات وی در نیروی دریایی است.
بخشی از کتاب را دیشب خواندم که داشت از این میگفت که چطور از شکستها میتوانیم به موفقیت برسیم. چون تمام آن شکستها و تلاش برای جبرانشان است که ما را به مسیر برمیگرداند.
تا سال 2003 در جنگ عراق و افغانستان حضور داشتم. زمانی که دریاسالار نیروی دریایی بودم و نیروها را در یک منطقهی جنگی هدایت میکردم هر تصمیم پیامدهای مخصوص به خودش را داشت. در طی چند سال بعد، گاهی اوقات با مشکل روبهرو میشدم. ولی برای هر شکست و هر اشتباهی صدها موفقیت وجود دارد: آزادسازی گروگانها، متوقف سازی بمب گذاران انتحاری، دستگیری دزدان دریایی، کشتن تروریستها و بیشمار زندگی نجات یافته از مرگ.
پی بردم که شکستهای قبلی باعث قدرتمندی من شدهاند و به من آموختند که هیچ کسی از خطا مصون نیست. رهبران واقعی باید از شکستهایشان درس بگیرند، از درسها برای انگیزهدهی به دیگران استفاده کنند و از تلاش و گرفتن تصمیمات دشوار نترسند.
شما نمیتوانید از سیرکها اجتناب کنید. زمانی همگی ما در فهرست قرار میگیریم.
بعد از خواندن آن فصل به این فکر کردم که پشت یک پیروزی شاید سالها شکست باشد ولی کسی آن دوره تاریک را نمیبیند. اصلاً کمترکسی به آن میپردازد. همه آخر قصه را میخواهند. به خوبی و خوشی زندگی کردند. کسی مایل نیست که قبول کند آنها هم یک دوره طولانی اشک و آه را پشت سر گذاشتهاند. همه اشک و آه و ناامیدی را دیدهاند. آنها انگیزه میخواهند. یک پایان شاد که به آنها یادآوردی کند که میتوانند به خواستهشان برسند.
مشکل این است که با کوچکترین مانع و بهانه وامیدهیم. خیال میکنیم مثل قصهها یا فیلمها دوره میانه سریع و با یک آهنگ متن جذاب میگذرد و به ته قصه میرسیم.