شرلوک هلمز کاراکتری است که بر کمتر کسی ناآشناست. کارآگاهی که کمتر از ۱۴۰ سال پیش توسط آرتور کانن دویل خلق شد و با منش و ماجراهایش استانداردهای داستانهای کارآگاهی پس از خود را بنیان نهاد.
طبیعتاً مثل هر اثر محبوب و اثرگذاری، نویسندگان زیادی پس از کانن دویل دست به خلق کردن کارآگاههای مشابه کردند. اما برخی از آنها ادامۀ ماجراهای شرلوک بود. نیکولاس مهیر، یکی از نویسندگانی بود که به سراغ شرلوک هولمز رفت و با زبانی برآمده از قرنِ جدید، همان فضا و کاراکترها را بازآفرید.
نیکلاس مهیر در داستان وحشت در وستاند (۱۹۷۶) با مهارت تمام، دنیای شرلوک هولمز را با عناصر ترسناک گوتیک درهم میآمیزد و دنیایی منحصر به فرد ارائه میدهد. این اثر توسط رامین آذربهرام به فارسی ترجمه شده و یک تجربۀ متفاوت از ماجراهای شرلوکِ آشنایِ خودمان است.
پلات پرتعلیق و چندلایه
داستان با کشف جسد یک منتقد تئاتر مشهور در محله وستاند لندن آغاز میشود. قتلهایی که به دنبال آن رخ میدهد، همگی در میان هنرمندان تئاتر است و هرکدام با نشانههای عجیبی به قتل میرسند. هولمز و واتسون در حالی که سعی دارند با روشهای علمی معمول خود این پرونده را حل کنند، با معمایی مواجه میشوند که به نظر میرسد از دنیای ماوراءالطبیعه سرچشمه میگیرد.
ترکیب هوشمندانۀ ژانرها
طبق گفتۀ نیویورک تایمز، مهیر با ظرافتی مثالزدنی فضای ویکتوریایی را با عناصر ترسناک گوتیک ترکیب کرده است. او با حفظ شخصیتهای اصلی و ویژگیهای شناخته شدۀ هولمز و واتسون، آنها را در موقعیتی تازه قرار میدهد. تئاترهای قدیمی لندن، دکورهای عجیب و نورپردازیهای ترسناک، فضایی خلق میکند که هم به داستانهای کلاسیک هولمز ادای احترام میکند و هم ژانر وحشت را به آن میافزاید.
شخصیتها
واتسون در این رمان نقشی فعالتر و پررنگتر از معمول دارد. ترسها و تردیدهای او در مواجهه با پدیدههای ماورایی تعلیق داستان را دوچندان میکند. هولمز نیز اگرچه همچنان بر منطق و استدلال تأکید دارد، اما گاهی در تحلیل این پروندۀ خاص به چالش کشیده میشود.
نقاط قوت اثر
- فضاسازی غنی و توجه به جزئیات تاریخیِ لندن ویکتوریایی
- دیالوگهای هوشمندانه که کنشگری شخصیتها را بیشتر میکند
- تعلیق مداوم که تا صفحات پایانی خواننده را با خود همراه میکند
- پایانبندی غافلگیرکننده که به خوبی همۀ خطوط داستانی را جمع میبندد
جمعبندی
وحشت در وستاند اثری است که هم طرفداران پروپا قرص شرلوک هولمز را راضی میکند و هم علاقهمندان به داستانهای ترسناک را به وجد میآورد. مهیر ثابت میکند که میتوان با حفظ اصول داستاننویسی کلاسیک، آثاری نو و جذاب خلق کرد. این کتاب نه فقط یک داستان جنایی، که سفری هیجانانگیز به تاریکترین زوایای لندنِ قرنِ نوزدهم است.
برشی از کتاب
بعد از ناهار به دفتر شرکت دانهیل در خیابان ریجنت سری زدیم و در آنجا آقای فیتزجرالد که هلمز را بهخوبی میشناخت قطعۀ سیگاری را که به او نشان دادیم بهدقّت آزمایش کرد، خندهای سرداد و درحالیکه سیگار را برمیداشت چشمک زد: «غلط نکنم این یکی از دستتان در رفته.»
هلمز این شوخی را نشنیده گرفت و بهتندی پاسخ داد: «من میتوانم بیستوسه نوع تنباکو را فقط از روی خاکسترشان از هم تمیز بدهم. اگر نامِ این یکی را هم به من بگویید بیستوچهارمین نوع در مجموعهام خواهد بود.»
اسکاتلندیِ چشمآبی که همچنان میخندید خم شد و سیگار را با دقّت نگاه کرد: «آی، آی، خب، این یک سیگار خارجی است امّا واردکنندهاش را نمیشناسم.»
«-تا اینجایش را که خودم هم میدانستم.»
«_واقعاً؟ خب، این موضوع محدودۀ جستوجویمان را کوچکتر میکند.»
سیگار را بالا برد و آن را بو کرد: «با توجّه به عطر و نوعِ کاغذش باید هندی باشد.»
آن را بینِ انگشتان شست و سبابه غلتاند و به صدای کاغذش گوش داد. بعد میلیمتر به میلیمتر آن را بهدقّت از نظر گذراند: «یک نوع سیگار برگ است. به مقطع مربعیاش نگاه کنید. مقدار لاذِقیّه در آن خیلی بالاست. باب دندانِ بروبچههای لشکرِ هندوستان است. این را که امتحان کردند دیگر حاضر نمیشوند چیز دیگری دود کنند. من یکی تحمّلش را ندارم امّا شنیدهام شما از این چیزها بدتان نمیآید.»
«-از اینها در انگلستان پیدا نمیشود؟»
«-نه آققای هلمز. بعید است بتوانید نظیرش را اینجا پیدا کنید. همانطور که گفتم برای غیرنظامیها خیلی تند است. بعضی از این افسرها وقتی به وطن برمیگردند چند بسته از اینها با خودشان میآورند چون میدانند اینجا پیدا نمیشود.»
«-متشکرم آقای فیتزجرالد.»
«-قابلی ندارد آقای هلمز. این به پروندهای مربوط میشود؟»
«-ممکن است آقای فیتزجرالد. ممکن است.»
مشخصات کتاب
نام کتاب: وحشت در وستاِند
نویسنده: نیکلاس مهیر
مترجم: رامین آذربهرام
انتشارات نیلوفر
تعداد صفحات: ۱۹۴