یادداشتهای من

محدودیت پنجرهای جدید میگشاید
۱. سه روز است که صفحه نمایش رایانهٔ عزیز تصویری از خودش نشان نمیدهد و خیلی از کارهایم زمین ماندهاند. اما توفیقی اجباری بود برای بیشتر کردن تحرک و فعالیت جسمی، بیشتر نوشتن روی برگه، جبران برخی کارهای عقب افتاده و استراحت دادن به چشمانم.
- تایپ کردن در موبایل سخت است اما باید راه بهانهها را بست پس مجبورم هزار کلمهها و متن پستها را چند صباحی اینجا تایپ کنم وگرنه باید نظارهگر تلنبار شدن کارها باشم.
- متوجه شدهام که بخش قابل توجهی از زمانم را پای کامپیوتر هدر میدادهام. احساس میکنم روی برگه میشود با حواس پرتی کمتری نوشت.
۴. تصمیم گرفتهام برخی کتابها را پراکنده بخوانم. گاهی کتابی جذابیتش را برایم از دست داده چون رسیدن به بخشهای خوشمزهاش طول کشیده و کنجکاویام از بین رفته. برای مثال همین کتاب روانشناسی صنعتی. چه عیبی دارد اگر بهجای فصل به فصل جلو رفتن، زودتر بروم سراغ فصل انگیزش یا استرس در محیط کار؟
۵. موهبت در دسترس بودنِ همه چیز، خیلی وقتها قاتل خلاقیت است. بنظرم خلاقیت به محدودیت نیاز دارد نه به پراکندگی و مهیا بودن همه چیز. محدودیت در موضوع باعث میشود که عمیقتر و متمرکزتر کار کنیم.
۶. ۱٠٠ اندرز درگوشی بالاخره تمام شد و حالا در ۱٠٠ روز از نوشتن خواهم نوشت. (کوتاه سخن)
۷. شروع کردن سخت است. منظورم شروع کار جدید و خاص نیست. برای مثال همین حالا شروع درس خواندن برایم سخت است و هر روز با این سختی کلنجار میروم. میدانم که فقط باید چند دقیقه تاب بیاورم تا موتورم گرم بشود اما باز هم خودم را به در و دیوار میکوبم. ولی فکر شش هفت ماه دیگر و آزمونی که در پیش است نمیگذارد زیاد تنبلی کنم. با نوشتن هم همین مشکل را دارم. یکجاهایی باید خودمان را مجبور کنیم که بخاطر «خودِ آیندهمان» تحمل کنیم و جلو برویم.
۸. داشتن ایدههای زیاد منجر به بیشتر نوشتن نمیشود. این بیشتر نوشتن است که ما را به ایدههای زیادی میرساند.
زهرا بیت سیاح
0