ماه نورانی من

ماه کامل نبود، ولی بزرگ بود.

 آسمان پر از ابر بود. پر از ابرهای تیره در آسمانی تیره‌تر. مدام می‌رفتند و می‌آمدند و جلوی نور ماه را می‌گرفتند. ولی ماه تا زمانی که آن ابر مزاحم کنار برود همچنان بود و نور می‌تاباند، هرچند نورش کم می‌شد، ولی بود.

 همۀ ما به یک ماه نورانی نیاز داریم برای زمانی که آسمانِ زندگی تیره و تار است و ابرهای بزرگ و تیره مشکلات یکی پس از دیگری رژه می‌روند.

گاه فقط و فقط همین نور است که آخرین ریسمان و نقطه اتصالمان می‌شود به حیات.

 در مورد آن کرگدن شاید زیادی منفی نگاه کردم.

شاید نیاز است به آرزوهایی دور.

می‌دانی؟ شاید اصلا هدفی برای زندگی باید آنقدر دورست دست باشد که فقط به عشق وجود داشتن همچون آرزویی زندگی کنیم.

شاید این آرزوی تبدیل شدن به آن تک شاخ آخرین سنگر باشد برای او، برای زنده ماندنش.

شاید اگر این آرزو را ازش بگیریم دیگر هیچ معنایی برای زندگی نداشته باشد.

شاید تنها نوری که به زندگی‌اش میتابد از بابتِ همین آرزو باشد.

همه ما به وجود یک ماه نورانی در زندگی‌مان نیاز داریم، حتی اگر یک ماه کامل و درست و حسابی نباشد.

حتی می‌تواند یک هلال ماه نحیف باشد.

ولی باید باشد.

باید چیزی باشد.

شادی همین آرزویی است که این کرگدن به خاطرش صبح را شب می‌کند و شب تا صبح زنده می‌ماند.

شاید آخرین سنگر دفاعی‌اش در برابر تاریکی‌های آسمان زندگی‌اش باشد.

معنای زندگی چیزی نیست جز آنچه می‌توانیم به خیالش شب را سر کنیم و روز را به پایان بریم.

باید یک ماه در زندگی‌مان باشد تا هرچقدر هم که ابرهای تیره جلوش را گرفتند باز هم آنجا باشد و حتی از پشت آنها نوری هرچند کم جان بتاباند برما.

بر مایی که سر برآورده‌ایم به دیدنش و سرک می‌کشیم به دنبالش، تا نور بتاباند بر چهره تب‌دار و دردمندمان، تا راه را بتوانیم در پرتوهایش بپیماییم و در تاریکیِ تیرگی‌ها گم نشویم.

انگیزه شاید از همین نور می‌آید، شاید پرتو نورش همان انگیزه‌ای باشد که در درونمان شروع می‌کند به جوشیدن، وگرنه چه چیزی جز امید می‌تواند انگیزه‌مان را به تحرک وادارد؟

آری زندگی همیشه مهربان نیست. همیشه قرار نیست به آنچه می‌خواهیم برسیم. ‌بالاخره هر سکه‌ای دور رو دارد.  نمی‌توانی عدد تاسی که می‌اندازی را پیشگویی کنی. هر حدسی که بزنی تنها یک ششم احتمال روشدن دارد، ولی تو می‌توانی دلت را به همان یک ششم خوش کنی وامیدوار باشی.

جهان را همین یک ششم‌ها می‌سازند.

ما حق داریم که حقی را بخوایم و حتی اگر به آن دست نیابیم باز هم حق این را داریم که رویایش را حفظ کنیم و همین‌هاست که نور میتابد بر تاریکی‌های یأس.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *