لغتنامه بازی
یکی دیگر از تمرینها برای تقویت خلاقیت در نوشتن، بازی با لغتنامه است. راستش پستی که این تمرین را اول بار درش دیده بودم را پیدا نکردم تا در اینجا قرار دهم.
قرار است در این تمرین بنشینیم سرِ لغتنامه، بخوانیمش و کلمههای جدید یاد بگیریم و بعد سعی کنیم با همانها یک متن بنویسیم.
راستش از آنجایی که این تمرین (نشستن و خواندن لغتها با معنی هاشن) من را یادِ حفظ کردن معنی لغات در مدرسه و خصوصاً بخشِ املا در کنکور میاندخت، آمدم و برای خودم یک تمرین جدید از تویش در آوردم.
راستش یک جورهایی تفال میزنم به لغتنامه!
بعضی وقتها هم از یکی از اعضای خانواده میخواهم که شماره یکی از صفحات را انتخاب کند و بعد از آن که رسیدیم به صفحه مربوطه گاه برای انتخاب لغت هم با همین فرمان پیش میروم. به طور فرضی یک تعداد لغت در نظر میگیرم. بعد سعی میکنم لغات را به طور پراکنده از آن صفحه انتخاب کنم .
و البته بعضی وقتها، صرفاً محضِ خودآزاری، میروم سراغ کلماتی که به بقیه کلمات ارتباطی نداشته باشد. و بعد مینشینم پای برگه و سعی میکنم از این لغاتِ بیربط و باربط یک چیزی بسازم.
به نظر سخت میآید. وقتی هم که مینشینید پای کار، اولش سخت است. ولی اگر پاپیچ لغات شوید، کم کم میبینید که میشود به چیزی رسید.
شاید متن به درد بخوری از آب درنیاید ولی شاید بتواند ایدهای خوب بدهد برای نوشتن. به نظر من بیشترین تاثیرش است که چون نشستهای و با آگاهی سعی کردهای این کلمات را با توجه به معنیشان کنار هم جا بدهی در یک متن، خیلی بهتر معنی شان را یاد خواهی گرفت.