
قانون همه یا هیچ
اولین بار در درس فیزولوژی با قانون “همه یا هیچ” آشنا شدم.
سلول های عصبی طبق این قاعده عمل میکنند. قانون همه یا هیچ به این معنی است که اگر محرک به آستانه تحریک پذیری برسد، سلول عصبی واکنش نشان میدهد. در غیر این صورت هیچ پتانسیل عملی رخ نخواهد داد.
همه ما در درونمان یک کمال گرایی داریم که میخواهد همه چیز مطابق میلش باشد و تصادفا عاشق این قانون همه یا هیچ است. البته میزان قدرت این کمال گرا فرد به فرد فرق میکند. بستگی دارد که شما چقدر به او اهمیت بدهید. هر چه بیشتر بهش توجه کنید قوی تر میشود و بیشتر میتواند روزگارتان را سیاه کند.
کمال گرایی تا حدی خوب است. ولی خوب دیگر همه جا و زیاد از حد چیز جالبی نمی شود.
متاسفانه کمال گرای درون من یک مقداری قدرتش زیاد است.
موقع نوشتن و منتشر کردن، آن قدر نق میزند به جانم که خیلی وقت ها دلم میخواهد بی خیال وبلاگ و نوشتن و منتشر کردن و این چیز ها بشوم.
یک جوری نوشته ها را بالا و پایین میکند انگاری قرار است نامزد دریافت جایزه نوبل شوم. آخر این همه وسواس لازم است؟ مدام توی دلم را خالی میکند و من را زیر خروارها استرس مدفون میکند.
البته خیلی وقت ها سعی میکنم با توجه به توصیه مادر عزیز هیچ توجهی نکنم به نق زدن هایش.
وجود کمال گرا یک جور هایی الزامی است. باعث میشود کارمان را جدی بگیریم. ولی خوب هرچیزی که از حد بگذرد میتواند مشکل ساز شود.
پستی دیگر درمورد کمالگرایی:
[…] قانون همه یا هیچ […]