زیادی سخت نگیرید
زیادی سخت نگیرید. گاهی لازم است از کار دست بکشید و از سکوت لذت ببرید.
« برایان تریسی»
در میان رگبار حوادث و سختیهای مسیر روزگار خوب است دمی بنشینیم و بیاساییم، نفسی تازه کنیم و استراحتی به پاهای خستهمان بدهیم.
گاهی لازم است چند دقیقه در آینه خیره شوی به خودت. هر فکری که آمد بیاندازیش دور و فقط خیره شوی به چشمان خودت در آینه و در سکوت غرق شوی در انعکاس نگاه خودت.
دراز بکش، چشمانت را ببند و حواست را از هیاهوی دور و اطراف، دور کن و متمرکز شو روی نفس کشیدنت. فقط به صدای نفسهایت گوش کن. به چیز دیگری فکر نکن. آسوده باش و بی دغدغه. حتی اگر شده فقط برای پنج دقیقه.
برای لحظهای ببند آن کتاب را، به دیوار یا پشتی صندلیات تکیه بزن، چشمانت را ببند و نفسهای عمیق بکش.
ما دونده نیستم که یک دم بدویم و آخر برسیم به خط پایان. عرق را از سر و رویمان پاک کنیم و نفس راحتی بکشیم.
زندگی مسابقهی دو نیست.
انتهایش این نیست که بنشینی یک گوشه و سریالت را بیاسترس تماشا کنی.
اما در این میان دقایقی را باید اعطا کرد به استراحت کردن، تفریح و لذت بردن.
به طور مداوم در معرض استرس و اضطراب بودن فرسوده کننده و مستهلک است.
آقای شکوری راست میگوید ما در زندگی با دو راه مواجه هستیم. وقتی خواستار چیزی هستیم یا برایش میجنگیم پس اضطراب را تجربه میکنیم، یا اقدامِ نمیکنیم و عقده میشود و افسرده میشویم.
باید خواست، باید برخاست، باید جنگید برای رسیدن و برای بقا اما وسطش هم باید استراحتی داشت باید کمی نفس کشید، کمی نشست آبی به سر و صورت زد و از سکوت لذت برد.
و گرنه به نظر من آن قدر فرسوده خواهی شد که حتی اگر به خواسته و هدفت هم برسی دیگر جانی برای جشن پیروزی نمیماند!