دیالوگ نویسی
دیالوگ‌ها را بشکنیم یا نه؟ | تفاوت معیار و شکسته‌نویسی

دیالوگ‌ها را بشکنیم یا نه؟ | تفاوت معیار و شکسته‌نویسی

شاید برای شما هم این سؤال پیش آمده باشد که داستان و به‌خصوص دیالوگ‌هایم را به زبان معیار بنویسم یا شکسته؟

تفاوت معیار و شکسته نویسی

قبل از هرچیز خوب است تکلیف خودمان را با تفاوت این دو روشن کنیم. زبان معیار همان فرم و قالبی از زبان است که در یک سرزمین به عنوان استاندارد شناخته می‌شود. با اینکه هر منطقه لهجه و گویش خاص خودش را دارد اما آموزش و اطلاع‌رسانی‌های سراسری به زبان معیار صورت می‌گیرد. می‌شود گفت لهجۀ «تهرانی» معیار زبان فارسی ماست.

پس زبان معیار مثل زبان همین متن است. مثل زبان کتاب‌های درسی و نیز زبانی که در اخبار و روزنامه از آن استفاده می‌شود.

زبان شکسته می‌شود همان حالت محاوره‌ای. ما می‌نویسیم «خانه» اما می‌گوییم «خونه».

البته که ما همیشه در محاوره تمام کلمات را نمی‌شکنیم. و این بسته به فرهنگ و گویش و لهجه فرق دارد. مثلا زبان کوچه و بازاری کلمات شکستۀ بیشتری دارد.

خوبی‌ها و بدی‌ها

در بعضی از داستان‌‌ها دیالوگ‌ها را به زبان شکسته می‌نویسند. برخی از متن‌های اینترنتی هم به زبان شکسته نوشته می‌شود. اما بهتر است شما جز در دیالوگ‌ها یا نقل یک حرف از زبان شکسته استفاده نکنید. اگر هم رفتید سراغ شکسته نوشتن، لطف کنید و همان‌طور که می‌گویید و می‌شنوید ننویسید. چون در این صورت ممکن است به‌قدری کلمات را بشکنید، که خوانش را سخت کند.

شاید خیال کنی که این‌طور خواندن متن آسان‌تر می‌شود. اما چون چشم خواننده به آن عادت ندارد با مکث بیشتری آن را می‌خواند، در خواندنش وقفه می‌افتد و عذاب‌آور می‌کشد. چون تازه باید رمزگشایی کند که این چیزی که آن را شکسته‌ای در اصل چه کلمه‌ای بوده.

البته که میزان شکستن هم مهم است. وقتی که «به» را «ب» می‌نویسی و تا جایی که می‌توانی در نوشتن کامل کلمات صرفه‌جویی می‌کنی، خواندن تبدیل به حل معما می‌شود.

بهتر است وقتی که متنت را بازنویسی و ویرایش می‌کنی اجزای جمله را به شکلی بچینی که خواننده بتواند به راحتی آن را به زبان معیار خودش برگرداند. چه‌طور بفهمیم؟ کافی است متنت را با صدای بلند بخوانی. اگر معیار نوشته‌ای سعی کن همان معیار را در همان زمانی که چشمت می‌بیند، به زبان شکسته بیان کنی. آیا جمله‌بندی این آزادی عمل را می‌دهد؟

 کجا می‌توانیم بشکنیم؟

بهتر است روایت داستانت را به زبان معیار بنویسی و شکسته نوشتن را با احتیاط انتخاب کنی. آیا کاراکتر تو زبان خاصی دارد؟ به‌شیوۀ خاصی حرف می‌زند؟ آیا لازم است که روایت به زبان شکسته باشد؟ روایت باید با حال و هوای داستانت هم‌خوانی داشته باشد، پس فقط برای راحتی کار، یا خاص بودن یا خیالِ خوش‌خوان بودن، روایت را شکسته ننویس.

بهتر است شکسته‌نویسی را برای دیالوگ‌ها نگه داری. هرچند که حتی برای دیالوگ‌ها هم نمی‌توان بی‌توجه شکسته نوشت. آیا گویش یا لهجۀ خاصی است؟ آیا کاراکتر به‌گونۀ خاصی حرف می‌زند؟

دیالوگ‌ها را هم می‌شود معیار نوشت، اما طوری جمله‌ها را قاب‌بندی کرد که به‌راحتی ذهن‌مان به شکسته تبدیل‌شان کند.

به‌هرحال دیالوگی که برای خواندن نوشته می‌شود، باید با محتوای ناخودآگاه ما همخوانی داشته باشد. حتی اگر نمایشنامه می‌نویسی باز هم حواست باشد که کلمه‌ها خوانا و قابل فهم باشند و راحت در دهان بچرخند. مگر اینکه پای گویش یا لهجۀ خاصی در میان باشد.

(این مطلب به‌مرور کامل می‌شود)

3 نظرات در مورد “دیالوگ‌ها را بشکنیم یا نه؟ | تفاوت معیار و شکسته‌نویسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *