دیالوگ‌های کشمشی!

قبل از هرچیز بهتر است بگویم که منظور من از کشمش در عنوان، همان کشمکش بوده. البته می‌توانیم به دیالوگ‌های پرسرعت هم ربطش بدهیم یا حتی به دیالوگ‌هایی که با حرف‌های بیخود پر شده‌اند! اما نظور من در این‌جا ایجاد کشمکش است.

کشمکش یک درگیری بین دو یا چند شخصیت است. این کشمکش و درگیری باعث ایجاد حس تعلیق می‌شود و مخاطب را به ادامه دادن تشویق می‌کند. اگر کشمکشی درکار نباشد داستان یکنواخت و کسل کننده می‌شود. دیالوگ یک بستر مناسب و عالی برای ایجاد کشمکش است. واضح و مبرهن است که اگر کاراکترهایمان ساکت بنشینند یک گوشه هیچ درگیری هم به‌وجود نمی‌آید.

برای خلق دیالوگ‌های کشمشی ما به دو کاراکتر مخالف نیاز داریم. یالااق در آن صحنه نظری مخالف هم داشته باشند.

می‌توانید از این نوع دیالوگ‌نویسی به عنوان تمرین شخصیت پردازی هم استفاده کنید.

فقط کافی است یک فضا بسازید و آن دو را به جان هم بیندازید. همین دیروز یک زن و شوهر را انداختم به جان هم! مرد آمد قدری از سختی کارش و فکر و خیال‌هایی که به سرش می‌زند بگوید که با خانم بحثش شد. زن می‌توانست نشنیده بگیرد و اجازه بدهد او هرچقدر که دوست دارد نق بزند تا خسته شود. کاری که بهتر است در زندگی واقعی انجام بدهیم. اما من به دنبال یک جرقه بودم پس کاری کردم که چند صفحه‌ای با هم کل‌کل کنند.

این دیالوگ‌های تمرینی کمک می‌کنند که شخصیت‌های‌مان قدری زنده‌تر شوند. کمی بیشتر بشناسیم‌شان و بهتر با زبان و نگاه‌شان آشنا بشویم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *