خشم و دور باطل
به گمانم خشم هم از ترس سرچشمه میگیرد.
خشمگین میشوی چون کنترل اوضاع دارد از دستت خارج میشود یا شده است.
وقتی کنترل اوضاع از دستت در برود دیگر اوضاع آن طور که پیشبینی میکردی، پیش نخواهد رفت. خشمگین میشوی چون موضع قدرتت به خطر افتاده.
موضع قدرت به خطر میافتد، اوضاع از کنترل خارج میشود و چینش پیشبینیها بهم میریزد.
در واقع شاید بشود گفت که چون احساس عجز میکنیم خشمگین میشویم و فریاد سر میدهیم.
و از این ترس خشمگین میشویم.
در اصطلاحات و تعاریف روانشناسی به آگورا فوبیا ( ترس از مکانهایی که به هنگام وقوع خطر خارج شدن از آن جا مشکل باشد) ترس از ترس میگویند. یعنی تو از ترس اینکه بترسی و نتوانی نجات پیدا کنی میترسی. از اینکه بترسی و راه نجات نباشد میترسی. تو از ترس خودت که باعث ایجاد حملات اضطرابی میشود میترسی.
این دور باطل را خیلی جاها و اوقات میشود دید مثلاً در اختلالات خواب کسی که دچار بیخوابی است از اضطراب اینکه نکند باز هم بیخواب شود، بیخواب میشود. در اختلال پنیک ( وحشت زدگی) فرد میترسد از رخ دادن حملهای دیگر، مضطرب میشود و احتمال وقوع حمله دوباره بالا میرود.
گاهی دور خودمان میچرخیم و درجا میزنیم و تار میتنیم و از ترسِ ترس اوضاع را بدتر میکنیم. میترسیم از خشمهای انفجاری و آمارش را بالا میبریم. میترسیم از اینکه ترسیده دیده شویم و شعله خشممان را با ترس برافروختهتر میکنیم.
گاهی در یک دور باطل به دور خودمان میچرخیم.