تقلید
از روش کار، نوشته یا قالب کاری خیلی ها خوشم می آید؛ ولی آیا این دلیل می شود که دقیقاً از روی کار آن ها تقلید کنم؟
به نظر من همانند سازی کردن تا حدودی خالی از ایراد است و اصلاً اولِ کار واجب. تا بتوانی راه را از چاه تشخیص بدهی. ولی اگر به تقلید کورکورانه برسد پسندیده نیست.
درست اس که دست کودک نو پا را می گیرند و تاتی کنان راه رفتن را یادش می دهند، ولی آیا آن بچه تا آخر عمرش باید قدم روی قدم راهبرش بگذارد؟
خیلی وقت ها نوشته ای حسابی کیفورم کرده، قالب و چیدمانِ کاریِ یک نفر چشمم را گرفته و حتی گاهی دلم خواسته که لحنم مثلِ فردی دیگر باشد. ولی اگر تمام کارهایم تقلیدی از این و آن باشد، آن وقت دیگر «منی» می ماند؟
اگر توانایی و سلیقه همسو باشند بحثی نیست اما گاه خواسته وجودی مان چیزی دیگر است.
گاه نوشته ای را می خوانی و حسابی به دلت می نشیند و به قلم نویسنده اش رشک می بری. بعدش دست به قلم می شوی تا همانندش بنویسی. خوب شاید بشود، ولی آیا همیشه می شود؟
علاقه مان به یک سبک دلیل نمی شود که بتوانیم در آن سبک کار کنیم. شاید نوشته ای و سبکی و قالبی بابِ میلمان باشد برای خواندن؛ ولی وقتی که دست به قلم می شویم و آستین ها را بالا می زنیم برای خلق اثری همسنگ آن، می بینیم کار ها خوب پیش نمی رود.
پس سلیقه و علاقه نمی تواند به تنهایی سبکِ کاری مان را مشخص کند.
همه مان یک غذای مورد علاقه داریم و احتمالاٌ در بین دور و اطرافیان یک نفر هست که آن غذا را به بهترین شکل می پزد و دستپختش عجیب به مذاقمان خوش می آید ولی آیا این علاقه سبب می شود که بتوانیم آن غذا را دقیقاً مثل او بپزیم؟
شاید بشود، شاید نشود.
در نوشتن یا اصلاً هر کار دیگری هم قضیه به همین منوال است.
علاقه مان به شغلی یا رشته ای یا فردی موفق در کار و سبکی خاص، دلیل نمی شود که ما هم به همان نتایج دست پیدا کنیم.
از کار دیگران می شود ایده و الهام گرفت. می توان از آن ها به عنوان الگو و منبع استفاده کرد. اصلاً می شود از رویِ کارشان کپی کرد تا چم و خم کار دستمان بیاید.
یادمان باشد که هر کس زبان خاص خودش را دارد و تمام ایده ها به یک شکل به ذهن همه نمی رسند و هر کس بنا به سبک و دیدگاهی که دارد به گونه ای متفاوت عنوانش می کند.