توسعۀ فردی
بی‌حسی موضعی | نتیجه استفاده طولانی مدت از محرک انگیزشی

بی‌حسی موضعی | نتیجه استفاده طولانی مدت از محرک انگیزشی

اگر درمورد راه‌های بالا بردن انگیزه در فضای وب چرخی بزنید متوجه می‌شوید که یکی از راه‌های پیشنهادی تجسم کردن لحظه وصال است.

تجسم کردن و خیال بافتن خوب است. این‌کار امید رسیدن و دست یافتنی بودن را در دل آدم زنده نگه می‌دارد. آینده‌ای که خیالش را داریم در وهم و خیال می‌سازیم و لذت رسیدن را می‌چشیم. این تصویرِ خیالی شعله امید و انگیزه را بیشتر می‌کند در نتیجه ما برای رسیدن تلاشی مضاعف به‌کار می‌بندیم.

اما در این میان یک مشکلی وجود دارد. ما گاهی وقت‌ها زیاده روی می‌کنیم و همین باعث می‌شود زمان هدر برود و به‌جای عمل‌گرایی و حرکت در مسیر بنشینیم به بافتن خیال‌های رنگ‌به‌رنگ.

هرچقدر هم که درگیر خیال بافتن بشویم یک جایی به خودمان می‌آییم و می‌بینیم که چقدر عقب افتاده‌ایم. در این موقعیت شروع می‌کنیم به سرزنش کردن خود و حتی ممکن است ناامید هم بشویم.

زمان زیادی را صرف تجسم کردن می‌شویم تا همین حالا طعم شیرین دستاوردمان را بچشیم و بعد که متوجه می‌شویم آنقدری زمان از دست داده‌ایم که احتمال رسیدن کم شده، شروع می‌کنیم به تنبیه کردن خود. شاید بخواهیم همه را یکجا جبران کنیم و نتوانیم. همین مسئله هم می‌شود بهانه‌ای برای خود سرزنشگری مجدد. این سرزنش کردن خود انگیزه را ضعیف می‌کند و باورمان می‌شود که زیادی عقب افتاده‌ایم و ممکن است بیفتیم به دام انفعال و اجازه بدهیم که کنترل اوضاع از دستمان خارج شود.

زمانی که در تجسم کردن زیاده روی می‌کنیم، به‌ویژه درمورد برنامه‌‌های طولانی مدت، بعد از مدتی دچار بی‌حسی می‌شویم.

در آغاز تجسم کردن ما را سر ذوق می‌آورد و موتورمان را گرم می‌کند. هربار که تصویر در پس چشمانمان نقش می‌بندد تپش‌های قلبمان شدیدتر و تندتر می‌شود و احساس می‌کنیم از پس سخت‌ترین کارها هم برخواهیم آمد. اما در طولانی مدت با متوسل شدن‌های پیاپی به این تصویر ذهنی میلمان برای تلاش کم می‌شود.

انگاری ذهنمان باور می‌کند که رسیده‌ایم. رسیدن هیجان دارد، این خیال زنده هم هیجان دارد. من همین حالا می‌توانم به آن پاداش درونی که حاصل غلیان کردن عواطف و سرریز شدن دوپامین است رسیده‌ام. بارها این رسیدن را با آن تصویر تجربه کرده‌ام. حالا دیگر رسیدن چه لطفی دارد؟ به‌راستی چرا باید سختی‌ها را به جان بخرم وقتی که می‌توانم تنها با خیال کردن به این احساس برسم؟

این موضوع قابل تعمیم به عوامل انگیزشی دیگر نیز هست. زمانی که سعی می‌کنیم به مدد یک نوع محرک مدام خودمان را تحریک کنیم به این می‌ماند که به تشخیص خودمان مصرف یک دارو را برای مدتی طولانی ادامه بدهیم. از یک زمانی به بعد بدنمان به آن دوز از دارو واکنشی نشان نمی‌دهد. حتی ممکن است نسبت به آن نوع از دارو هم مقاوم بشود.

و اما راهکار این است که با تقسیم کردن هدف اصلی به چند هدف‌ کوچک فشار وارده را کاهش بدهیم. در این حالت دیگر لازم نیست برای ایجاد یک انگیزه و اراده افسانه‌ای جان بکنیم. فقط کافی است پله‌ها را یکی یکی بالا برویم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *