این‌گونه در دیروز باقی می‌مانیم

هرچقدر هم که تمام جوانب کار را بسنجیم باز هم روزهایی از راه می‌رسند که برنامه درست پیش نمی‌رود، چیزی از قلم می‌افتد و محاسبه‌ای اشتباه از آب در می‌آید.

زمانی که از برنامه‌مان جا می‌مانیم چه واکنشی نشان می‌دهیم؟

معمولاً شروع می‌کنیم به نق زدن به جان خودمان و دیگران. حرص می‌خوریم و حتی شاید کل برنامه را بگذاریم کنار.

خودسرزنشگری واکنش رایجی است به ناکامی‌ها که خشم‌مان از دیگران را معطوف به خودمان می‌کند.

خودسرزنشگری در مواجه با ناکامی می‌تواند به موارد زیر منجر شود:

جا می‌زنم

اگر عقب افتاده‌ام یعنی توانایی‌اش را ندارم. جا زدن و تغییر دادن مسیر در دسترس‌ترین و آسان‌ترین کار است. در مصرف توان و انرژی هم صرفه‌جویی می‌شود. منتها باید عطای خواسته را به لقایش ببخشیم.

درجا می‌زنم

در این حالت در همان جایی که هستیم راکد می‌مانیم. رسیدم به این پله و دیگر نشد. در همان‌جا خیمه می‌زنم و خیال بالاتر رفتن را در حد همان خیال نگه می‌داریم و کارها اینقدر روی هم تلنبار می‌شوند که دیگر از عملی شدن و جبرانشان ناامید می‌شویم.

انگیزه‌ام کور می‌شود

تلاش کردن و زمین خوردن در هرکاری طبیعی است اما گاهی باعث می‌شود که ذوقمان کور شود. البته این در صورتی است که گمان کنیم کار فراتر از حد توانمان است یا اینکه فرصتی برای جبران نمانده و جبران کردن آنقدری زمان‌بر است که نمی‌صرفد و کار دیگر پیش نخواهد رفت و همان بهتر که بگذارمش کنار.

بیشتر عقب می‌افتم

ممکن است بگوییم حالا که تا اینجا عقب افتاده یک امروز هم رویش.

بنظر من راه چاره این است که برنامه را از سر بگیریم و به مرور جبران کنیم. لازم نیست یک شبه تمام عقب افتادگی‌ها را جبران کرد. گاهی حتی امکان پذیر نیست. اما می‌شود با کمی صبوری همزمان با پیش رفتن کمی از کارهای زمین مانده را هم انجام داد. برفرض قرار بوده کتابی را تمام کنم و نکرده‌ام. بجای اینکه بخواهم یک شبه تمامش کنم بهتر است بروم سراغ جدول بودجه‌بندی یا آنقدری بخوانم که جلوی پیشروی برنامۀ امروزم را نگیرد. بعد از آن هر روز کمی بیشتر می‌خوانم و وقت بیشتری را برای آن در نظر می‌گیریم. اینگونه هم جلو می‌رویم هم جبران می‌کنیم و هم باقی کارهایمان زمین نمی‌ماند.

راه‌حل شما برای جبران کردن چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *