
اندر فواید آزاد نویسی و زیاد نویسی
یک زمانی فکر میکردم خیلی نمیشود نوشت و آدم یک جایی کم میآورد. همان حدود یک سال پیش هم که روزانه نویسی را شروع کردم بعد چند روز احساس کردم دیگر چیز بدرد بخوری برایم نمانده. البته مطالعه و سوخت رسانی لازم است برای نوشتنِ نوشتههایِ پر فایده، ولی آیا لازم است همیشه چیزهای به درد بخور بنویسیم؟
مثلاً در همین آزاد نویسی که هدفش صرفاً نوشتن است. در آزاد نویسی قرار است فقط بنویسیم بدون اینکه متن را از لحاظ کیفی زیر ذرهبین بگذاریم.
اتفاقاً به نظر من همان وقتی که هیچ چیزی به ذهنت نمیرسد و منتظر فرشته الهام هستی، آزاد نویسی میتواند راهگشاتر از صبوری کردن باشد. البته منظورم این است که به بهانه نداشتن ایده برای چندین و چند روز قلم را زمین نگذارید.
چه ایرادی دارد اگر یک بغل برگه حرامِ نشخوارها و بیهوده گوییهایمان کنیم؟ مگر همه را قرار است منتشر کنیم؟
به شخصه تجربه کردهام که وقتی از شرِ تمام گرد و خاکهایی که گوشه و کنار ذهنت را پوشانده و آن را به کویری بایر شبیه کرده، با نوشتن و روی کاغذ آوردن خلاص میشوی، آن بین میتوانی به اشیا گران بهایی که زیر نشخوارها و فکرهای بیهوده مدفون شده بود یا لابهلایشان گم شده بود، دسترسی پیدا کنی.
خلاصه اینکه با نوشتنِ روزانه و مداوم و خصوصاً آزاد نویسی کردن و خلاص شدن از ناخالصیها، میتوانی به ایدههایی ناب و قابل پرورش دست پیدا کنی.
پس بدون ترس از کم آوردنِ حرف و ایده برای نوشتن و یا وسواسِ کیفیت سنجی، بنویسید و آزاد بنویسید.
مطلب مرتبط: