انتقام
هوا سرد بود. طناب و آن حلقهاش در یک قدمیاش بود. با به خاطر آوردن لحظهای که پایش را روی پدال گاز فشرده بود و خون آن عوضی شیشأ ماشین را لکه دار کرده بود، دلش آرام گرفت.
به هرحال، حالا نوبت خودش بود که تقاص پس بدهد.
زهرا بیت سیاح
0