
استفاده از معما در داستان | داستان معمایی چیست و انواع آن کدام است؟
جدای از اینکه قصد داری در چه ژانری بنویسی، برای جلب توجه مخاطب، میتوانی از معما استفاده کنی. زیرا معما کنجکاوی و انتظار را در مخاطب بیدار میکند.
در این شیوه مخاطب کمتر از کاراکتر میداند. معما یک سؤال است. تنها کارش ایجاد کنجکاوی است. باید مخاطب را درمورد اتفاقات گذشته تحریک کرد. تعدادی سرنخ و اشاره در دسترس او قرار میدهیم و هیجان زدهاش میکنیم. در کنار آن، تعدادی نکات انحرافی هم در دسترسش قرار میدهیم تا به بیراهه برود! باید کاری کنیم که اطلاعات دروغین را باور کند یا نسبت به آنها مشکوک بشود و اطلاعات حقیقی را از او پنهان نگه میداریم.
در این روش ما برای جلب توجه ببینده، نکتهها و سرنخهای انحرافی و مشکوک را در دسترس قرار میدهیم. با اینکار سردرگمی و کنجکاوی، مخاطب را به یک بازی حدس و گمان میکشاند.
مخاطبان ژانر «معمایی جنایی» بیشتر از مخاطبان ژانرهای دیگر این شیوه را میپسندند. البته که در هر ژانری و در هر بخش از اثر میتوانیم از این شیوۀ ارائه، بهشکل معما، استفاده کنیم.
داستان معمایی را به دو شیوه میتوان طراحی کرد:
معمای بسته:
معمای بسته درست شبیه به داستانهای «آگاتا کریستی» است. قتلی در پیش داستان رخ داده و از دید ما پنهان است. در اصل ما فقط گزارشی از آن قتل داریم. اولین قاعده در مسیر کشف قاتل، قاعدۀ مظنونین چندگانه است. نویسنده دستکم باید 3 مظنون معرفی بکند تا بتواند هویت قاتل حقیقی را تا نقطۀ اوج مخفی نگه دارد و در این مسیر سر مخاطب را با مظنونهای دیگر گرم نگه دارد.
معمای باز:
در این شیوه مخاطب شاهد وقوع جنایت است. پس میداند که قاتل کیست. حالا نویسنده چند سرنخ را جایگزین مظنونها میکند و محور داستان از «قاتل کیست؟» به «چطور دستگیر میشود؟» تغییر پیدا میکند.
قتل باید یک جنایت پیچیده و در ظاهر بیعیب و نقص باشد. یک نقشۀ ماهرانه که مراحل و عناصر فنی مختلف داشته باشد. اما مخاطب بنا به قاعدۀ رایج در این شیوه، میداند که یک کدام از این عناصر قرار است اشتباه باشد. یک نقطه ضعف یا نکتۀ از نظر دورمانده.
زمانی که کارآگاه وارد صحنه میشود بنا به غریزهاش میداند که قاتل کیست و مشغول بررسی سرنخها میشود تا آن نقطۀ ضعف یا نکتۀ از نظر دور مانده، آن سوتی!، را پیدا کرده و بتواند دست قاتل را رو کند.
در فرم معمایی قاتل و کارآگاه مدتهای قبل از نقطۀ اوج از واقعیت باخبرند اما جواب را نزد خود نگه داشتهاند. مخاطب پشت سر آنهاست و در تلاش است آنچه را شخصیتهای اصلی میدانند حدس بزند.
درست است که همۀ ما دوست داریم جواب درست را حدس بزنیم و قبل از حل شدن معما و تحلیل و تفسیرش بهدست کارآگاه، از او جلو بزنیم. اما همزمان دوست داریم کارآگاه ماهر و زبردست باشد و از ما جلو بزند و به ما نشان بدهد که حدسمان اشتباه بوده.
این دو ساختار میتوانند با هم ترکیب شوند. برای مثال در فیلم «محلۀ چینیها» داستان بهشکل یک معمای بسته آغاز میشود اما در نقطۀ اوج پردۀ دوم به یک معمای باز تبدیل میشود.
یا داستان میتواند درست شبیه به فیلم «مظنونین همیشگی» با سؤال «چه کسی آن را انجام داده؟» شروع میشود، اما بعد میفهمیم که هیچ کسی آن را انجام نداده! و آن میتواند هرچیزی باشد.
برگرفته از کتاب داستان/ رابرت مککی
[…] استفاده از معما در داستان | داستان معمایی چیست و انواع آ… […]
[…] استفاده از معما در داستان | داستان معمایی چیست و انواع آ… […]