
از نوشتن چه میخواهی؟
تا بهحال «خیلی بار» از خودم پرسیدهام که چرا مینویسم؟ و میخواهم به کجا برسم؟ به چند جواب محتمل هم رسیدهام اما هیچ مطمئن نیستم. اما با این وجود همین جوابهای متغیر کمک میکند تا کمتر سرگردان بشویم.
فرقی نمیکند که دلیل نوشتنمان چیست. شهرت؟ پول؟ آرامش ذهنی؟ لذت؟ خالق بودن؟ یا هرچیز دیگری. مهم این است که از آن آگاه باشیم. من میخواستم داستان بنویسم بعدش هوای نمایشنامه افتاد به سرم بعد رفتم به وادی داستانهای کوتاه و مدتی هم ذهنم رفت پی نویسندگی غیرداستانی. اصلاً هدفم این بود که بهعنوان داستان نویس شناخته نشوم! اما بعد زا چندماه احساس کردم که دیگر اینطور نمیشود ادامه داد. پس برگشتم سراغ دنیای داستانها.
این مهم است که بدانیم نوشتن برای ما هدف است یا وسیله؟ نوشتن را برای خودِ نوشتن میخواهیم یا قرار است نوشتن ابزاری باشد برای به انجام رساندن کارها و اهداف دیگر؟ میخواهیم بهواسطۀ نوشتن چه بگوییم؟
بهتر است مثل من درگیر قطع و یقین نشوید. فقط اجازه بدهید آن میل درونی، آن صدای شهودی هدایتتان بکند. ببین کدام نوع و قالب از نوشتن تو را بیشتر به وجد میآورد؟ از همان جا شروع کن. به این هم فکر نکن که تا صدسال دیگر همین مسیر را ادامه خواهی داد یا نه؟