ادبیات جنایی دستهای از ادبیات است که برپایۀ رفتارهای مجرمانه شکل میگیرد. در این داستانها جرمی رخ میدهد که معمولاً ظاهری معماگونه دارد و کارآگاهی برمیخیزد تا هویت مجرم را کشف و او را به پیشگاه عدالت تسلیم کند.
تراژدی انتقام در تلاش برای برقراری عدالت
اگر رد داستانهای جنایی را دنبال کنیم، به زمانهایی میرسیم که چیزی با نام ادبیات جنایی وجود نداشت، اما داستانهایی مانند ادیپ شهریار، هزارویک شب و هملت نوشته میشدند. حکایتها و ماجراهایی که عناصر یک داستان جنایی را در خود داشتند.
در آن دوران داستانها برمبنای تراژدی انتقام نوشته میشدند: تبهکاری پا را از حدود الهی یا حکومتی فراتر میگذاشت و شخصی از پیِ گرفتن انتقام و برپایی عدالت قیام میکرد. اگر هویت مجرم نامعلوم بود برای یافتنش دست به جستوجو میبرد و برای انتقام نقشه میکشید. در پایان هم معمولاً مجرم به سزای عمل خود میرسید تا درس عبرتی باشد برای دیگران.
تولد داستانهای استدلالی
اواخر قرن ۱۸ زمانی بود که رمانهای گوتیک با جاذبۀ قتل، توطئهچینی، خیانت و نمایش رفتارهای شیطانی، به عرصه آمدند. در همین زمان بود که بهمرور سازمانهایی مشابه سیستم پلیس مدرن شکل گرفتند و روشهای علمی تشخیص هویت مطرح شدند. بعد از آن بود که داستانهایی که محتوای جنایی داشتند رنگوفرم تازهای گرفتند.
سال ۱۸۴۱ میلادی (۱۲۱۹-۱۲۲۰ شمسی)، ادگار آلنپو داستانی بهنام قتل در کوچۀ مورگ منتشر کرد. داستانی که اساس داستانهای کارآگاهی در صد سال بعدی را پایهریزی کرد.
شوالیه دوپن، کارآگاه مخلوق پو، در سالهای بعد الگویی بود برای ساخت داستانهای جنایی از نوع معمایی-کارآگاهی که بر توانایی استدلال قوی کارآگاه داستان تکیه داشتند.
عصرطلایی رمانهای معمایی- کارآگاهی
زمان میان دو جنگ جهانی (۱۲۹۷ تا ۱۳۱۸ شمسی) عصر طلایی رمانهای معمایی-کارآگاهی است. در این دوران داستانهای افرادی چون آرتور کانن دویل، آگاتاکریستی و دوروتی ال.سایرز طرفداران زیادی داشت. داستانهایی که برپایۀ معمایی بهظاهر پیچیده شکل میگرفتند و در تمامشان کارآگاهی بود که تلاش میکرد با تکیه بر تجربه و هوشی که داشت گره از معما باز کند.
زاده شدن کارآگاهان خشن
تقریباً در همان دوران بود که در آمریکا، نویسندگانی چون داشیل همت و ریموند چندلر تغییراتی در چارچوبهای رایج داستانهای کارآگاهی ایجاد کردند و با افزودن عناصری از داستانهای وسترن به آن، کارآگاهان خشنی خلق کردند که در فضای پرآشوب شهری با مسائل اخلاقی دستوپنجه نرم میکردند.
از آنجایی که فضای نامطمئن پس از جنگ جهانی دوم (حدود ۱۳۲۴ شمسی) دیگر تناسبی با فضای داستانهای کلاسیک کارآگاهی و وضعیت مطمئن و آرامشان نداشت، داستانهای کارآگاهی خشن محبوبیت بیشتری پیدا کردند.
محبوب شدن کارآگاهان پلیس
دهۀ ۱۹۶۰ میلادی (حدود دهۀ ۴۰ شمسی) زمانی بود که داستانهای پلیسی مورد توجه قرار گرفتند. در این داستانها رویۀ پلیسی و کار تیمیشان جای کارآگاهان تنها را گرفتند. هرچند که هنوز هم کارآگاهی (که معمولاً سرپرست تیم بود) وجود داشت که تلاش میکرد گره از معما باز کند و مجرم را دستگیر، اما دیگر تنها نبود. خصوصی یا آماتور هم نبود. او یک کارآگاه عمومی بود که در استخدام دولت بود.
البته جریان رمانهای پلیسی پیش از این هم وجود داشت اما در این دوره، داستانهای پلیسی مورد توجه بیشتری قرار گرفت و نویسندگان بیشتری به این جرگه پیوستند.
نگاهی به زیر پوست جنایت با تریلرهای جنایی
همینطور که قطار تاریخ پیش میرفت و تحولات ریزودرشتی در قالبهای شناخته شدۀ ژانر جنایی ایجاد میشد، برخی نویسندگان دست به خلق داستانهایی بردند که در آنها کاراکتر اصلی نه قهرمان پلیس، بلکه مجرمِ خبیث بود.
تریلر جنایی میتواند برپایۀ معما بچرخد، کارآگاهش یک کله خراب قانونشکن باشد که اتفاقا عضو نیروی پلیس هم هست، اما مهمترین نکته این است که ۲ عنصر مهم وارد داستان میشوند: اولی عنصر تعلیق و هیجان است. باید بتوانی کاری کنی که نفس مخاطب بند بیاید و در اضطراب خفه بشود.
دومی استفاده از روانشناسی است. باید بیشتر وارد ذهن کاراکترها شوی و نشان بدهی که چرا چنین انتخابهایی میکنند.
داستانی مانند سکوت برهها با وجود اینکه عناصر یک داستان پلیسی را یدک میکشد، اما یک تریلر جنایی است. داستانهای پاتریشیا های اسمیت هم معمولاً معماهای بازی هستند که از زاویهدید مجرم روایت میشوند. ممکن است به نظر برسد در چنین داستانهایی دیگر معما و جستوجو مطرح نیست، درصورتی که همچنان معما، مثل قلبی تپنده، آن وسط جا خوش کرده، فقط دیگر مثل قدیم مرکز توجه نیست.
گرامی داشت تاریخ در داستانهای جنایی-تاریخی
آخرین شاخۀ اصلی ادبیات جنایی داستانهای جنایی-تاریخی هستند. این داستانها معمولاً به ۲ شیوه روایت میشوند:
- داستان تماما در یک دورۀ تاریخی خاص میگذرد.
- کارآگاهی در زمان حال با پروندهای مواجه میشود که مربوط به زمان بسیار دوری است.
درهرحالت معمایی مطرح است که باید حل بشود. البته میتوانید داستان را از دید یک مجرم باستانی هم بنویسید، چرا که نه؟
آنچه در پیش است
تمام اینشاخهها در گذر زمان ایجاد شدند و خود به شاخههای مختلفی تقسیم شدند. در دورهای برخی از آنها مورد توجه بیشتری بودند و برخی افراد تحولات اساسی خلق کردند. نویسندگان چارچوبهای مختلف را ترکیب کردند تا بستری برای روایت داستانشان بسازند و تحولات ریز و درشت همچنان ادامه دارند.