تمرین نویسندگی؛ دیالوگ‌نویسی

دیالوگ یکی از عناصر مهم داستان است. برخی آن را جدی نمی‌گیرند و برخی هم از زیر بارش شانه خالی می‌کنند.

شاید احساس کنید دیالوگ‌هایتان بی‌مزه و خشکند، همه‌شان شبیه هم‌اند و هیچ تمایزی میان دیالوگ کاراکترهایتان نیست.

این فکر که دیگران ممکن است چه نظری درمورد دیالوگ‌های ما داشته باشند هم عامل دیگری است که قلم‌مان را فلج می‌کند و ترجیح می‌دهیم از خیر نوشتن دیالوگ بگذریم.

اما تنها راز تقویت مهارت داستان‌پردازی و دیالوگ‌نویسی تمرین و تمرین است.

دیالوگ زیر را بخوان.

-دیگه چیزی به غروب نمونده.

+حتماً یه گندی زده.

-می‌شه این‌قدر نگران نباشی؟

+بیشتر از این نمی‌تونم صبر کنم.

حالا سوال بپرس و خیال بباف. به‌نظرت این دو فرد که هستند؟ کجا هستند؟ چرا این‌جا هستند؟ درمورد چه حرف می‌زنند؟ قرار است چه کنند؟ چه زمانی می‌خواهند انجامش بدهند؟ دلیلشان چیست؟

همان‌طور که به سؤال‌های بالا فکر می‌کنی، دیالوگ بالا را ادامه بده. مهم نیست چقدر خوب یا بد است. این فقط یک تمرین است.

پ.ن: می‌توانید بعد از انجام تمرین، نوشته‌تان را پایین همین صفحه کامنت کنید. ما در اولین فرصت به تمرین‌تان بازخورد می‌دهیم. :))

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *